Print Sermon

هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابه‌ها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.

متن مکتوب این خطابه‌ها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت می‌کنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا می‌کنند ولی زود از آن دست می‌کشند و به وبسایتمان مراجعه می‌کنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت می‌کند. متن دستنویس خطابه‌ها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه می‌شود. این خطابه‌ها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین می‌توانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظه‌های دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور می‌توانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.

هر وقت برای دکتر ‌هایمرز مطلبی می‌نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net می‌باشد.


شاگرد مسیح شدن به چه قیمتی تمام می‌شود

WHAT IT COSTS TO BECOME A CHRISTIAN DISCIPLE
(Farsi)

دکتر ر. ل. هایمرز
by Dr. R. L. Hymers, Jr.

خطابه‌ی موعظه شده در کلیسای باپتیست لس آنجلس
عصر روز یکشنبه، ۱۷ فوریه ۲۰۱۹
A sermon preached at the Baptist Tabernacle of Los Angeles
Lord’s Day Evening, February 17, 2019

"اگر کسی از شما به فکر ساختن یک برج باشد، آیا اول نمی‌نشیند و مخارج آن را برآورد نمی‌کند تا ببیند آیا توانایی تمام کردن آن را دارد یا نه؟" (لوقا ۱۴:۲۸)

حالا انجیل متی، فصل ۱۶، آیه ۲۴ را باز کنید.

"اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید‌" (متی ۱۶:۲۴).

بیشتر جوانها امروزه هیچ آرمانی را دنبال نمی‌کنند و زندگی‌شان هیچ هدفی ندارد. تنها کاری که انجام می‌دهید، امروزتان را تا روز بعد سپری می‌کنید. در واقع جوانهای امروزی از دقیقه‌ای به دقیقه دیگر دارند زندگی می‌کنند. با زندگی طوری برخورد می‌کنید که انگار کانالهای تلویزیونی را عوض می‌کنید – همانطور که معمولا بدون نگاه کردن یک برنامه بطور کامل آن کانال را عوض می‌کنید.

در این کار خطری نهفته است. با اینکار شما از تمام موضوع داستان سر در نمی‌آورید. خیلی از جوانها با این کلیسا به همین شکل برخورد می‌کنند. شما "کانال عوض می‌کنید" – یکدفعه سر و کله‌تان پیدا می‌شود و یکدفعه غیبتان می‌زند. این یکشنبه به لاس وگاس می‌روید و یکشنبه بعد به کلیسا می‌آیید. ولی با اینکار هیچوقت نمی‌توانید بفهمید که کل جریان از چه قرار است. فقط جسته و گریخته چیزهایی را برداشت می‌کنید. برای نمونه، فقط یک چیزی درباره تکامل می‌شنوید ولی معادشناسی، مبحث رستگاری و خیلی موضوعات دیگر را از دست می‌دهید.

برای اینکه به یک مسیحی واقعی تبدیل بشوید باید وقت خودتان را کاملا صرف عیسی مسیح کنید:

"اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید‌" (متی ۱۶:۲۴).

نجات بواسطه فیض تحقق پیدا می‌کند. کسی که بازگشت نکرده هیچوقت نمی‌تواند کاری را که مسیح انجام داد بعمل بیاورد، "اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید‌." اما خدا شما را به این کلیسا هدایت کرده تا مژده انجیل را بشنوید. و تاماس واتسون پیوریتن به درستی اعلام کرد، "وقتی خدا شروع به جذب کردن شما می‌کند، بهتر که او را پیروی کنید." یا شاید تصمیم بگیرید که او را دنبال نکنید، با اینکه باطنا می‌دانید که باید اینکار را انجام بدهید.

شخص بازگشت نکرده پر از ضد و نقیض است. شما به کلیسا می‌آیید و در دلتان با واعظ و با کلام خدا در حال جر و بحث هستید. در دلتان می‌گویید، "من به کتاب مقدس اعتقادی ندارم." ولی بعد فکر می‌کنید، "من که در زندگی یک بازنده‌ام. در این راهی که هستم اصلا امیدی ندارم." دائما به جلو و عقب رانده می‌شوید. قسمتی از شما علیه خدا سرکشی می‌کند و قسمت دیگر می‌خواهد باور کند که در خدا امید وجود دارد. یک کشمکش درونی بوجود می‌آید. و هر کسی که امشب اینجاست، یک چنین کشمکشی را تجربه کرده.

می‌توانم امشب ردیف به ردیف نیمکتهای کلیسا را طی کنم و به هر کس اشاره کنم و داستانهای زیادی از جوانهایی که اینجا هستند را برای شما تعریف کنم. هر کدام آنها این کشمکش درونی را تجربه کردند. شاید دقیقا مثل مشکل شما نبوده باشد، ولی همیشه شباهتهایی وجود دارد. بخشی از شما می‌خواهد به کلیسا برگردد و امیدوار است که خدا و نجاتی وجود دارد و بخش دیگر نسبت به خدا، کلام او و واعظ نافرمانی و سرکشی می‌کند.

اول، منشاء این کشمکش درونی شما چیه؟ قبل از هر چیز، این دنیاست (والدین، دوستان، خوشی‌ها). بعد جسم شماست (می‌خواهید کلیسا نیایید، رابطه جنسی آزاد داشته باشید، هر کاری بخواهید انجام بدهید). دست آخر هم ابلیس است. از طرف دیگر، روح القدس وجود دارد. او صدای ظریفی است که با وجدانتان حرف می‌زند. شما را صدا می‌کند که پیش عیسای مسیح بیایید و به این کلیسا محلی برگردید. در نتیجه، در جانتان غوغایی برپا می‌شود. خدا شما را از یک سمت صدا می‌کند – و گناه و لذتهای دنیوی شما را از سمت دیگر صدا می‌زنند.

کلام خدا می‌گوید، "هم اکنون تصمیم بگیرید که چه کسی را پرستش خواهید کرد. آیا خدایانی را که نیاکانتان... می‌پرستیدند، یا خدایان اموریان [آمریکاییها] را که اکنون در سرزمین‌شان زندگی می‌کنید؟ امّا من و خانواده‌ام خداوند را پرستش خواهیم نمود" (یوشع ۲۴:۱۵). باید انتخاب کنید. متاسفانه، اکثر شما انتخابتان غلط خواهد بود. تجربه ۶۰ ساله من در خدمت کهانت به من می‌گوید که شما احتمالا راه غلط را انتخاب می‌کنید. کتاب مقدس می‌گوید،

"ولی آنها مرگ را بر ادامه آن زندگی ترجیح خواهند داد" (ارمیا ۸:۳).

شما چطور؟

دوم، چرا شما باید راه درست را انتخاب کنید؟ چرا باید به این کلیسا بیایید و هر یکشنبه اینجا باشید؟ چرا باید پیش مسیح بیایید و بازگشت کنید؟

1. چون اینکار به شما دلیلی برای زندگی کردن ارائه می‌دهد.

2. چون شکست و قصور شما را به پیروزی بدل می‌کند. هر کس که مسیح را پیدا کند یک برنده است.

3. چون امید به آینده را در شما ایجاد می‌کند.

4. و چون گناه شما را برمی‌دارد و شما را به یک زندگی پر از برکت و آرامش هدایت می‌کند.

+ + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + +

حالا می توانید روی تلفن همراهتان به خطابه های ما دسترسی داشته باشید.
به این آدرس مراجعه کنید WWW.SERMONSFORTHEWORLD.COM.
روی دکمه سبز رنگی که روی آن نوشته شده "APP" کلیک کنید.
دستورالعمل های بعدی را به ترتیب دنبال کنید.

+ + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + +

سابینا وورمبراند در همه مشکلات زندگی‌اش زنی بشاش و خندان و خوشحال بود، چون با شخص عیسی مسیح آشنا شده بود و او را می‌شناخت. سابینا قبل از اینکه ما کلیسایمان را بعنوان یک کلیسای مستقل باپتیست تجدید سازمان بدهیم در کلیسای ما بود. من و همسرم با کشیش وورمبراند و همسرش در آپارتمانشان یک شب مهمان بودیم. او همه چیز را بخاطر مسیح فدا کرده بود. با اینحال او شادترین زنی بود که تا به حال شناخته‌ام.

این را از هر کسی که چند سالی اینجا بوده باشد می‌توانید بپرسید! درباره سابینا وورمبراید که حالا در آسمان است سوال کنید! به شما می‌گویند که این یک حقیقت است! باید انتخاب کنید که در این کلیسا باشید و بازگشت کنید چون این انتخاب درست است. به این دلیل است که در دلتان صدای ضعیفی می‌شنوید که می‌گوید، "می‌دانید که او راست می‌گوید."

سوم، باید به شما بگویم که چیزهایی وجود دارد که باید از آنها دست بکشید و کارهایی هست که باید شروع کنید به انجام دادن آنها اگر می‌خواهید که مثل یک مسیحی زندگی کنید.

عیسی گفت:

"اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید‌" (متی ۱۶:۲۴).

وقتی به سمت کلام خدا می‌آیید متوجه می‌شوید که خدا یک فداکاری کامل از شما انتظار دارد.

ببینیم که خدا از ابراهیم چه توقعی داشت. خدا یک روز گفت، "ابراهیم، می‌خواهم به کوه موریان بروی و می‌خواهم که پسر کوچک خود را که سالها برای او انتظار کشیدی، پسری که بیشتر از هر چیز در این دنیا او را دوست داری برداری و می‌خواهم او را روی قربانگاهی تقدیم کنی."

ابراهیم از خدا اطاعت کرد و رفت و پسرش را روی قربانگاه گذاشت و چاقوی تیزی برداشت و آماده شد که در اطاعت از خدا آنرا در قلب پسرش فرو کند. ولی خدا دستش را در هوا نگه داشت. خدا گفت، "ابراهیم تا اینجا کافی است. حالا می‌دانم آماده هستی که تا به آخر با من همراه بشوی."

یا به موسی نگاه کنید. موسی فرزند خوانده دختر فرعون بود. او وارث تخت سلطنت مصر شده بود. او به احتمال قوی می‌توانست فرمانروای بزرگترین امپراتوری دنیا در زمان خودش بشود. بیشترین ثروت و قدرت و شکوهی که یک انسان می‌تواند داشته باشد را در اختیار داشت. ولی موسی به همه این چیزها پشت کرد تا با قوم خدا رنج بکشد. خدا امر کرد که موسی از همه چیز دست بکشد تا از او استفاده کند. و بعد خدا او را به بیابان برد تا مطالعه و نیایش کند و یاد بگیرد.

یا یوسف را در نظر بگیرید. برادرانش او را بعنوان برده فروختند. او باید به مصر می‌رفت تا برای مردی به نام فوتیفار کار کند. او از خانواده و دوستانش دور بود. او فقط یک نوجوان بود. می‌توانست یک راه دیگر را انتخاب کند. هیچکس متوجه نمی‌شد جز خدا. همسر فوتیفار بسیار زیبا بود. سعی کرد تا با یوسف همبستر بشود. یوسف می‌دانست که برای پیشرفت در پادشاهی می‌توانست از حمایت همسر فوتیفار برخوردار باشد – ولی از آن صرف نظر کرد. وقتی آن زن ردای یوسف را گرفت، او ردایش را جا گذاشت و از آنجا رفت. نتیجه آن شد که به زندان افتاد و به مرگ محکوم شد. خدا این پسر جوان را داشت آزمایش می‌کرد تا ببیند که واقعا به درد او می‌خورد. یوسف بعد از مدتی از زندان آزاد شد و به دومین مقام ارشد مملکت مصر دست یافت.

"اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید‌" (متی ۱۶:۲۴).

یا دانیال را در نظر بگیرید. به او گفتند، "دیگر در بابل دعا و نیایش نکن. اگر دعا کنی، تو را به دخمه شیران می‌افکنیم."

ولی دانیال با پنجره باز خانه‌اش سه بار در روز به دعا کردن مشغول شد. با اینکه نخست وزیر کشور شده بود، آنها او را گرفته و به دخمه‌ی شیران انداختند. و دانیال نمی‌دانست که خدا دهان شیران را خواهد بست. خدا او را خوانده بود تا بهایی بپردازد و او نیز پذیرفته بود.

و عیسی امشب به شما می‌گوید،

"اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید‌" (متی ۱۶:۲۴).

معنی این آیه این است که شما از دیگران فرق داشته باشید. بیشتر جوانهای امروزی یکجور لباس می‌پوشند. آنها مثل هم هستند. مثل هم رفتار می‌کنند. می‌ترسند از اینکه فرق داشته باشند. اگر دوستانی داشته باشید که سرشان را می‌تراشند و حلقه‌ای به بینی‌شان آویزان می‌کنند، شما می‌خواهید که سرتان را بتراشید و یک حقله هم به بینی‌تان بیاندازید – که خدای نکرده متفاوت به نظر نرسید – و در ضمن همرنگ جماعت بشوید. ولی کلام خدا شما را می‌خواند که یک چیز دیگری بشوید – که از توده‌ها جدا بشوید و از لحاظ ذهنی و روحانی همرنگ دیگران نشوید.

وقتی دیگران می‌گویند خدا وجود ندارد یا خدا اهمیتی ندارد، شما باید آماده باشید که بخاطر او ایستادگی کنید و بگویید که خدا اهمیت دارد و خدا مهم است و خدا کانون زندگی من است! سابینا وورمبراند اینکار را کرد، با وجود اینکه دو برادرش و خواهرش و هر دو والدینش در طول جنگ جهانی اول بخاطر قاچاق یهودیان به خارج از رومانی در اردوگاه کار اجباری هیتلر اعدام شدند.

وقتی دیگران می‌گویند، "به آن کلیسای باپتیست برنگرد. با ما بیا. بزن برویم یکجای دیگر،" باید حاضر باشید بگویید، "نه. من به آنجا برمی‌گردم. من خدا را انتخاب می‌کنم. من عیسی مسیح را می‌خواهم به هر قیمتی که تمام بشود! می‌خواهم به آن واعظ تندرو دوباره گوش بدهم. می‌خواهم آن چیزی را که آن افراد در کلیسای باپتیست دارند، من هم داشته باشم!"


هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.

متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.

سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای جک انگن:
“The Master Hath Come” (Sarah Doudney, 1841-1926).