Print Sermon

هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابه‌ها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.

متن مکتوب این خطابه‌ها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت می‌کنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا می‌کنند ولی زود از آن دست می‌کشند و به وبسایتمان مراجعه می‌کنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت می‌کند. متن دستنویس خطابه‌ها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه می‌شود. این خطابه‌ها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین می‌توانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظه‌های دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور می‌توانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.

هر وقت برای دکتر ‌هایمرز مطلبی می‌نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net می‌باشد.


اسلحه جنگ ما

THE WEAPONS OF OUR WARFARE
(Farsi)

دکتر ر. ل. هایمرز
by Dr. R. L. Hymers, Jr.

خطابه ی کلیسای باپتیست لس آنجلس
عصر روز شنبه، ۷ ژانویه ۲۰۱۷
A sermon preached at the Baptist Tabernacle of Los Angeles
Saturday Evening, January 7, 2017

"اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌" (دوم قرنتیان ۱۰:۴).

دوستان من، ما در جنگ هستیم. نه از نوع جنگهایی که این جهان از آنها یاد می کند. این جنگ از نوع درگیری با تندروهای مسلمان نیست. این جنگ میان ملل مختلف روی نمی دهد. این جنگ از یک نوع متفاوت است. این جنگ خیلی بزرگتر از اینهاست. نمی توانیم این جنگ را با تفنگ و نارنجک و بمب به پیروزی برسانیم. اجداد ما با این نوع سلاحها به نبرد با هیتلر رفتند. آنها جنگ جهانی دوم را، آنطور که چرچیل عنوان کرد، با "خون، مشقت، عرق جبین و اشک چشم" پیروز شدند. آنها در برابر ناملایمات بسیار پیروز شدند. ارتش هیتلر خیلی قوی تر از مجموع نیروهای انگلیس و آمریکا روی هم بود. اگر هیتلر آن جنگ را برده بود، حیات را بگونه ای که ما می شناسیم منقرض می کرد. او تاریخ طویل دنیای غرب را به آخر می رساند. ما در حال حاضر در حالتی تحمیلی از انهدام و تباهی بسر می بردیم – مثل یک سطل زباله ای که بمبی آنرا ترکانده باشد. خدا را برای چرچیل، روزولت و سپاهیان متحد شده از نظامیانی که آنها را پیروی کردند شکر می کنیم که آن استبداد ظالمانه را از بین بردند که با دیوانگی و جنون آن مردک خبیث یعنی آدولف هیتلر و ماشین جنگی نازی اش بوجود آمده بود.

من فقط یک خاطره ضعیف از آن جنگ را بخاطر دارم. تصویر آن زمان توام با قطع متناوب برق و صدای آژیرها و ترس و اضطراب در ذهن بچگانه من نقش بست. با اینحال متن مورد نظر ما می گوید که جنگ ما از آن نوع نیست. این جنگ علیه دشمنی که دارای جسم و خون است نیست. این یک جنگ به مراتب خائنانه تر و مختل کننده تری است، نبردی است نه با جسم و خون بلکه با نیروهایی بس عظیم تر از آنچه بیشتر مردم تصور آنرا می کنند. این یک جنگ علیه شیطان و فوج نیروهای اهریمنی اوست.

پولس رسول این مطلب را خیلی صریح عنوان می کند. او می گوید، "مسلمأ ما در این دنیا به سر می‌بریم، اما جنگی که می‌کنیم دنیوی و جسمانی نیست‌" – "ولی به قانون جسمی جنگ نمی‌نماییم" (دوم قرنتیان ۱۰:۳). ما طبیعتاً انسان هستیم. ولی نمی توانیم این دشمن را با وسایل ساخته بشر از بین ببریم. هیچ سیاستمدار یا ژنرال یا فرمانده کل قوایی – و نه دونالد ترامپ و نه هیچ نوع بشری از جسم و خون نمی تواند این شریر تمام جنگها را مغلوب خود سازد.

"اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌"
(دوم قرنتیان ۱۰:۴).

I. اول، باید بپذیریم که در جنگ هستیم.

یک شخص عادی حتی نمی داند که این جنگ در جریان است. او مثل یک بچه با تلفن همراهش بازی می کند. ماریجوانایش را می کشد و هیچوقت به شرارتی که این کارش ایجاد می کند فکر نمی کند. با زنان فاحشه و مردان منحرف بازیهای جنسی انجام می دهد. برای او، همانطور که دکتر توزر خیلی خوب این مطلب را عنوان کرده، "دنیا یک زمین بازی است تا یک میدان جنگ."

کلیساهای ما هم انواع مختلف بازیها را انجام می دهند. واعظین کورمان مراسم یکشنبه شب هایشان را تعطیل می کنند. هیچوقت به جوانها فکر نمی کنند که جایی برای رفتن ندارند جز رفتن به درون تاریکی گناه در شب های یکشنبه. برای این واعظین بی مغز فرقی نمی کند. یکشنبه صبحها هر چه می توانند پول جمع می کنند – در نتیجه وقت زیادی یکشنبه شبها دارند که تلویزیون تماشا کنند یا بروند توی اتاقشان و بی شرمانه پونوگرافی که به آن معتاد شدند تماشا کنند. حتی موسسه کتاب مقدسی مودی که زمانی از درخشش چشمگیری برخوردار بود حالا به مدرسین و کارمندانش اجازه مصرف الکل و سیگار را هم می دهد. سال گذشته دانشگاه بایولا هم چنین قانونی را اجازه داد (Don Boys, Ph.D., December 26, 2016). در کلیسایی که سالها پیش من بنیانگذارش بودم، من و همسرم وقتی آبجو و شراب داده شد و مردم در عروسی پسر کشیش رقصیدند شوکه شدیم. "آبجو، کتاب مقدس و جماعت برادران" دور هم جمع می شوند تا کتاب ریک وارن را در کلیسایی در آکسفورد ایالت کانتیکات مطالعه کنند. یک چنین برنامه هایی در کلیساهای سراسر آمریکا در جریان است (رجوع به Boys).

یکشنبه صبحها برای تقریبا یک ساعت آهنگ های تند در بیشتر کلیساهایمان اجرا می شود – و بعد از آنهم "تعلیم" خشک و خالی آیه به آیه بدون انجیل یا ذکر نام مسیح داده می شود، نه آوردن افراد گمشده از طریق بشارت و نه ذکری از چگونگی نجات گناهکاران گمشده به میان می آید! بله، در حالیکه این اعضای کلیسا کاملاً نسبت به این موضوع نابینا هستند و بازی شان را می کنند و فکر می کنند که مسیحی واقعی هم هستند، جنگی در جریان است. هیچوقت به جلسه دعا نمی روند. هیچوقت جانهای گمشده را برای شنیدن انجیل نمی آورند. "از میان آنها خارج بشوید." هیچوقت عضو چنین کلیساهایی نشوید. اگر در چنین کلیسایی عضو شدید، از آن فرار کنید همانطور که لوط در آن روز داوری از سدوم فرار کرد.

من پیر و سالخورده شده ام. روزی می رسد که دیگر اینجا نخواهم بود. ولی از تک تک شما که به کلیسای ما می آیید می خواهم که هیچوقت تسلیم یک چنین جنونی نشوید. هیچوقت تسلیم این نوع حماقت نشوید. هیچوقت تسلیم نشوید! هیچوقت! هیچوقت! هیچوقت. هیچوقت سرودهای قدیمی احیاء مربوط به گذشته را از دست ندهید. هیچوقت آن سرود طلایی آقای گریفیت را که لحظاتی پیش خواند از دست ندهید! سرود شماره ۱۰ از سرودنامه تان است. سرود "به پیش ای سربازان" است. بایستید و آنرا – با صدای بلند و واضح – بخوانید!

به پیش ای سربازان مسیح، بسوی جنگ به پیش،
   با صلیب عیسی که می رود در پیش؛
مسیح حکمران دربار پادشاهی علیه دشمن راهبر است؛
   بسوی میدان نبرد پیش بروید، ببینید بیرق او را که افراشته شده.
به پیش ای سربازان مسیح، بسوی جنگ به پیش،
   با صلیب عیسی که می رود در پیش.

مثل یک سپاه مقتدر کلیسای خدا حرکت می کند؛
   ای برادران، ما جای پای مقدسین قدم می گذاریم؛
ما تجزیه نمی شویم، یک بدن واحد هستیم،
   واحد در امید و تعلیم، واحد در نیکوکاری.
به پیش ای سربازان مسیح، بسوی جنگ به پیش،
   با صلیب عیسی که می رود در پیش.

تاج و تخت ها از بین می روند، حکومت ها ظهور و سقوط می کنند،
   ولی کلیسای عیسی استوار باقی خواهد ماند؛
دروازه های جهنم هرگز بر آن کلیسا چیره نخواهند شد؛
   ما وعده خود مسیح را داریم و آن شکسته نخواهد شد.
به پیش ای سربازان مسیح، بسوی جنگ به پیش،
   با صلیب عیسی که می رود در پیش.
(“Onward, Christian Soldiers” by Sabine Baring-Gould, 1834-1924).

لطفاً بفرمایید بنشینید.

"اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌"
(دوم قرنتیان ۱۰:۴).

اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند یعنی سلاح انسانی نیستند. آنها سلاحهای مافوق طبیعی هستند. باید سلاحهای مافوق طبیعی باشند چون ما با نیروهای ماورای طبیعی می جنگیم. ما با شیطان و اهریمنانش در جنگیم. ما "در مقابل نیرنگ‌های ابلیس" می جنگیم (افسسیان ۶:۱۱). ما که مسیحی هستیم علیه نقشه های شیطان در حال جنگیم. ما علیه وسایل و عقاید کاذب و افکار انحرافی می جنگیم. افکاری که شیطان در ذهن کسانی می گذارد که بازگشت نکرده اند. کتاب مقدس می گوید، "زیرا جنگ ما با انسان نیست، بلکه ما علیه... نیروهای حاکم بر این جهان تاریک و نیروهای شیطانی در آسمان در جنگ هستیم‌" (افسسیان ۶:۱۲ نسخه جدید بین المللی). ما باید علیه ابلیس و شیاطین بجنگیم. ما باید برای هر جان گمشده ای که به کلیسا می آوریم با اهریمنان بجنگیم. او بدون جنگ و ستیز آنها را از دست نمی دهد.

اگر هنوز نجات پیدا نکردید، هم اکنون اهریمنانی در ذهن شما مشغول بکارند! ابلیس همین حالا یعنی همین صبح امروز مشغول کار است. ابلیس همین حالا که دارم با شما صحبت می کنم نقشه ها و حقه هایش را در ذهن شما قرار می دهد. ابلیس "همان روحی که اکنون در اشخاص نافرمان و سرکش عمل می‌کند" است (افسسیان ۲:۲ نسخه جدید بین المللی). کتاب مقدس می گوید که ابلیس در ذهن و قلب شما "اکنون... عمل می کند."

به دختری به نام جولی قبل از اینکه نجات پیدا کند گوش بدهید. "دکتر هایمرز به من گفت که من گمشده ام و به اتاق استنطاق بروم. در این مرحله بود که از آمدن به کلیسا ترسیدم." این ابلیس بود که در ذهن و قلب او حرف می زد. شیطان بعضی از شما را حالا گول می زند. می گویم که شما گمشده اید ولی شما نمی خواهید که اینرا بشنوید. نمی خواهید بشنوید که گمشده اید، چون به افکار شیطان گوش می دهید، به افکار ابلیس گوش می دهید. جولی گفته، "فکر می کردم که وضعم خوب است و همین برای من در زندگی ام کافی است." او تمام عمرش در کلیسا بوده، آیا این کافی نبود؟ چرا دکتر هایمرز به من می گوید من گمشده ام؟ من آدم خوبی بودم. "من به خودم مغرور بودم که کارهایی را که بچه های دیگر انجام داده بودند نکرده بودم و... به خودم می بالیدم که من خیلی خوب بودم." این ها نتیجه کار شیطان در قلب او بود.

شما هم به این چیزها فکر می کنید؟ فکر می کنید که به اندازه کافی خوب هستید؟ کتاب مقدس می گوید که شیطان "هم اکنون در بچه های نافرمان عمل می کند." شیطان هم اکنون در شما عمل می کند! در ذهن و قلب شما!

جولی ادامه می دهد، "من تا آنجا که ممکن بود بتوانم خوب باشم، خوب بودم. دیگر چی از من می خواستند؟... با اینحال قبل از هر خطابه ای نگران بودم. هر روز هفته احساس ناجوری داشتم." شیطان در او عمل می کرد و به او می گفت که وضع او خوب است. به او می گفت که لازم نیست که نجات پیدا کند. و اینکه او یک انسان خوبی بود. اینکه دیگران از او گناهکارتر بودند. آنها لازم بود که نجات پیدا کنند. ولی او نه! او خودش به اندازه کافی یک آدم خوبی بود. این افکار از شیطان بود. او در چنگ شیطان اسیر شده بود. او برده شیطان شده بود. او به شیطان زنجیر شده بود، چون به دروغهای او باور داشت که می گفت او آدم خوبی بود که دیگران لازم بود با خون مسیح پاک بشوند. ولی نه او. هر چی باشد او هر یکشنبه به کلیسا می آمد. کتاب مقدس می خواند و دعا می کرد. "دیگر چی می خواهند؟" و جولی دوست نداشت که من به او بگویم که گمشده بود. او بدون خون پاک کننده عیسی گمشده بود. ولی با فیض وسوسه انگیز خدا او بارها به کلیسای ما کشیده شد. او می آمد تا مژده انجیل را بشنود که با فیض وسوسه انگیز خدا برای کسانی که او انتخاب کرده تا نجات پیدا کنند موعظه می شد.

به چه دلیل دیگری او باید به کلیسا می آمد؟ یکی از دوستانش را که با خودش به کلیسا آورد وقتی بهش گفتم لازم است به اتاق استنطاق برود، آنقدر ناراحت شد که دیگر به کلیسا برنگشت. آن دختر به ابلیس گوش کرد و به کلیسای قدیمی خودش برگشت جایی که هیچکس به او نگفته بود که گمشده. آن دختر دیگر به ابلیس گوش کرد و از این کلیسا فرار کرد چون نمی خواست موعظه من را درباره گناهکار بودنش بشنود. پدر جولی به من گفت که گناه آن دختر چی بود. یک گناه کثیفی که نمی خواست از آن دست بکشد. او از حقیقت فرار کرد و شاید هیچوقت نجات پیدا نکند – چون از ارباب برده پرورش یعنی شیطان اطاعت می کرد.

اینجا افرادی مثل آن دختر در این اتاق داریم. شیطان شما را به زنجیر کشیده. شما گناهانتان را دوست دارید. پورنوگرافی تان را دوست دارید. کارهای کثیفتان را دوست دارید. باطنتان را آنطور که هست دوست دارید. بدون اینکه حتی متوجه باشید خودتان را برده شیطان کردید!

ولی بدترین گناهتان این است که عیسی را رد می کنید. او می خواهد شما را با خونش از گناهتان پاک کند. ولی شما تمام افکار مربوط به عیسی را از ذهنتان بیرون می کنید و به گناهتان ادامه می دهید.

II. دوم، اسلحه جنگ ما.

متن ما می گوید، "اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌." سلاحهایی که ما علیه شیطان استفاده می کنیم عمدتاً شامل دعا و شریعت خدا هستند، شریعتی که می گوید شما گناهکار گمشده هستید. شریعت یا قانون می گوید که شما گناهکارید. دعاهای ما روح القدس را می طلبد که نازل شود تا شما را به گناهتان مجاب و محکوم سازد.

به این دلیل است که باید با تمام دل برای گمشده ها دعا کنیم تا نسبت به گناهشان احساس محکومیت کنند. افرادی در این کلیسا هستند که نجات پیدا نخواهند کرد مگر برای آنها دعا کنیم. مگر با غیرت و شهامت و اشک برای آنها دعا کنیم. فقط وقتی با اشک و گریه دعا می کنیم می توانیم گناهکاران گمشده را ببینیم که به محکومیت گناه مجاب می شوند. دعاهای بدون اشک و زاری بندرت جوابی دریافت می کنند. باید مثل اشعیا دعا کنیم که گفت،

"کاش که آسمانها را مُنْشَقّْ ساخته، نازل می‌شدی و کوهها از رؤیت تو متزلزل می‌گشت"
(اشعیاء ۶۴:۱).

باید طوری دعا کنیم که انگار هیچوقت اینطور دعا نکرده ایم تا روح خدا نازل بشود و افراد گمشده را نسبت به گناهشان محکوم و مجاب کند. تا آنها را به گناه نگاه کردن به پورنوگرافی محکوم کند. تا آنها را به گناه نفرت از والدینشان محکوم کند. تا آنها را به گناه مغرور بودن به صفات خوبشان محکوم کند. تا آنها را به گناه رویگردانی از عیسی محکوم کند.

ما باید شریعت و قانون خدا را به آنها موعظه کنیم. موعظه کردن درباره دعا و شریعت اسلحه های اصلی جنگ ما علیه شیطان است. من شریعت را هر یکشنبه برای جولی موعظه کردم. او گفته، "مثل این بود که انگار دکتر هایمرز مستقیماً درباره گناه من موعظه می کرد. او می گفت که بچه ها چقدر گناهکار [هستند] که علیه والدینشان اقدام می کنند و این باعث شد اشک من سرازیر بشود. این [گناهی] بود که خدا شروع کرد روی آن با من کار کردن. [واقعاً] بچه خیلی بدی بودم، بخصوص نسبت به والدینم. کاری که می کردم این بود که نفرت خودم را نسبت به پدرم می پوشاندم. روح القدس به من نشان داد که واقعاً آدم خوبی نبودم. من واقعاً آدم خوبی نبودم. من آدمی که دیگران فکر می کردند نبودم و حتی آدمی که خودم فکر می کردم نبودم. آدم بدبختی بودم و خیلی خودخواه و مغرور و از خودم خیلی شرمنده شدم و اینکه باطناً چطور آدمی بودم. شدیداً محتاج بخشش بودم ولی احساس می کردم که شایسته آن نیستم. احساس گناهکار بودن و در اشتباه بودن می کردم. چطور کسی می توانست یکنفر گناهکار فریبکار مثل من را ببخشد؟" اسلحه دعا و موعظه شریعت خدا داشت قدرت شیطان بر این دختر را از بین می برد. "اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌" (دوم قرنتیان ۱۰:۴). دژهای شیطان خیلی مستحکم هستند. آنها قلعه ها و دژهای درون قلب شما هستند که شما را در زندان شیطان اسیر نگه می دارند. قدرت خدا لازم است تا زندان ساخت شیطان را ویران کند و شما را آزاد کند.

او قدرت گناه عفو شده را می شکند،
   او زندانی را آزاد می کند.
خون او می تواند شریرترین ها را پاک کند،
   خون او برای من منفعت بود.
(O For a Thousand Tongues” by Charles Wesley, 1707-1788).

دژ شما چه چیزی است؟ چه چیزی شما را در زندان شیطان اسیر کرده؟ آیا پورنوگرافی است؟ آیا مواد مخدر است؟ آیا فکرهایی نظیر داشتن صفات خیلی خوب است، افکاری که می گوید لازم نیست بازگشت کنید چون به کلیسا می آیید و کتاب مقدس می خوانید و دعا می کنید؟ به این شکل است که شیطان شما را در دژ خودش اسیر نگهداشته – یعنی در زندان خودش؟

خدا را شکر که اعضای کلیسایمان سخت دعا کردند تا جولی آزاد بشود! خدا را شکر که من شریعت خدا را موعظه کردم و در هر خطابه ای به او گفتم که او گمشده بود.

"اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌"
(دوم قرنتیان ۱۰:۴).

بعد از یکی از خطابه هایم، جولی به دیدن من آمد. او گفت، "دکتر هایمرز به من گفت که عیسی بجای من روی صلیب جانش را داد و اینکه [داوری] خدا روی عیسی اعمال شد تا من مورد داوری قرار نگیرم. حالا می فهمیدم چرا به عیسی و خونش احتیاج داشتم... به عیسی نیاز داشتم تا [با خونش] گناهم کاملاً پاک و محو بشود. دکتر هایمرز به من گفت که عیسی من را دوست دارد و اینکه عیسی بدون توجه به نوع گناهی که در زندگی ام مرتکب شده بودم من را نجات می داد. به من گفت که به عیسی اعتماد کنم و ایمان بیاورم. دیگر نمی توانستم بیشتر از آن تحمل کنم. صورتم از اشکهایم خیس شده بود و آماده بودم که به عیسی اعتماد کنم... زانو زدم و به او ایمان آوردم. به مسیح اعتماد کردم و نه به صفات خوب خودم. من به مسیح و خون او اعتماد کردم... دیگر به اینکه چقدر می توانستم خوب باشم تکیه نکردم و دست از غرورم برداشتم. به عیسی اعتماد کردم و او مرا نجات داد!"

چه شهادتنامه فوق العاده ای! حالا جولی نجات پیدا کرده و دوست من است! حالا واقعاً باور دارم که او مسیحی شده. دکتر کیگن هم همین باور را دارد. و من او را در آینده نزدیک تعمید می دهم.

آیا حرفهایش امشب روی دل شما نشست؟ احساس کردید که چقدر گناهکارید؟ به نیاز خودتان برای اعتماد کردن به عیسی و پاک شدن از گناهتان با خونی که روی صلیب ریخت پی بردید؟ عیسی شما را خیلی دوست دارد. آیا می آیید و با من یا دکتر کیگن و جان کیگن درباره اعتماد و ایمان به عیسی صحبت می کنید؟ در حالیکه همه برای شام خوردن بالا می روند آیا شما برای مشاوره با ما و دعا جلو می آیید؟ اگر لازم است که به دستشویی بروید، زودتر بروید و بعد اینجا برگردید – یا همین حالا که داریم سرود می خوانیم جلو بیایید. خداوندا غذا را برکت بده و هر کسی را که امشب به عیسی اعتماد می کند برکت بده! آمین!

بایستید و سرود شماره یازده از سرودنامه تان را بخوانید. سرود "همه رویایم را محقق بساز" است. شماره یازده از سرودنامه تان است. در حالیکه ما سرود می خوانیم، شما جلو بیایید تا من بتوانم برایتان دعا کنم و راهنمایی تان بدهم.

دعا می کنم ای نجات دهنده، همه رویایم را محقق بساز،
   بگذار فقط عیسی را امروز ببینم؛
گرچه از میان دره مرا هدایت کنی،
   جلال محونشدنی تو مرا احاطه می کند.
ای نجات دهنده آسمانی، همه رویایم را محقق بساز،
   تا با جلال تو روح من جلا یابد.
همه رویایم را محقق بساز تا همه ببینند
   که صورت قدوست در من منعکس شده.

همه رویایم را محقق بساز، مبادا که گناه
   نور تابان اندرونم را سایه افکند.
بگذار تنها روی متبارک تو را ببینم،
   تا بر فیض ابدی ات روحم شادی کند.
ای نجات دهنده آسمانی، رویایم را محقق بساز،
   تا با جلال تو روح من جلا یابد.
همه رویایم را محقق بساز تا همه ببینند
   که صورت قدوست در من منعکس شده.
(“Fill All My Vision” by Avis Burgeson Christiansen, 1895-1985).

آمین/!


هر وقت برای دکتر هایمرز مطلبی می نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را برای ایشان قید بفرمایید، در غیر اینصورت نمی تواند به شما جواب بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود، ولی وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید. ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید با شماره تلفن ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) با او تماس بگیرید.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.

متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.

آیات خوانده شده پیش از خطابه توسط آقای جان سامویل کیگن: دوم قرنتیان ۵-۱۰:۳.
سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کین کید گریفیت:
“Onward, Christian Soldiers” (by Sabine Baring-Gould, 1834-1924;
stanzas and chorus, verses 1, 2 and 3).

طرح کلی

اسلحه جنگ ما

THE WEAPONS OF OUR WARFARE

دکتر ر. ل. هایمرز

"اسلحۀ جنگ ما سلاحهای معمولی نیستند، بلکه از طرف خدا قدرت دارند دژها را منهدم سازند‌" (دوم قرنتیان ۱۰:۴).

(دوم قرنتیان ۱۰:۳)

I.   اول، باید بپذیریم که در جنگ هستیم، افسسیان ۱۲ ،۶:۱۱؛
افسسیان ۲:۲.

II.  دوم، اسلحه جنگ ما، اشعیاء ۶۴:۱.