Print Sermon

هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابه‌ها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.

متن مکتوب این خطابه‌ها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت می‌کنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا می‌کنند ولی زود از آن دست می‌کشند و به وبسایتمان مراجعه می‌کنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت می‌کند. متن دستنویس خطابه‌ها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه می‌شود. این خطابه‌ها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین می‌توانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظه‌های دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور می‌توانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.

هر وقت برای دکتر ‌هایمرز مطلبی می‌نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net می‌باشد.

راه و راستی و حیات

THE WAY, THE TRUTH, AND THE LIFE
(Farsi)

دکتر ر. ل. هایمرز
by Dr. R. L. Hymers, Jr.

خطابه کلیسای باپتیست لس آنجلس
صبح روز یکشنبه ۱۵ نوامبر ۲۰۱۵
A sermon preached at the Baptist Tabernacle of Los Angeles
Lord's Day Morning, November 15, 2015

"عیسی به او گفت: من راه و راستی و حیات هستم، هیچ کس جز به وسیلۀ من نزد پدر نمی‌آید‌" (یوحنا ۱۴:۶).

وقتی فصلهای ۱۳ و ۱۴ انجیل یوحنا را می خوانیم، شاگردان را می بینیم که قدرت دید زیادی ندارند. آنها سه سال با عیسی بوده اند و هنوز نمی توانستند چیزی که لازم بود را ببینند. بیماران را شفا می دادند و دیوها را بیرون کرده بودند و هنوز قادر به دیدن نبودند. این مسئله من را شگفت زده می کند که مردم می توانند چهار انجیل را بخوانند ولی اینرا نمی بینند! عیسی بارها به آنها گفته بود که باید مصلوب می شد و باید می مرد و از مردگان برمی خواست.

"عیسی دوازده شاگرد خود را به کناری برد و به آنان فرمود: ما اکنون به اورشلیم می‌رویم و آنچه انبیا درباره پسر انسان نوشته‌اند به حقیقت خواهد پیوست‌. او به دست بیگانگان تسلیم خواهد شد، او را مسخره خواهند کرد و با او بد رفتاری نموده به رویش آب دهان خواهند انداخت‌. او را تازیانه زده و خواهند کشت‌. اما در روز سوم باز زنده خواهد شد. اما شاگردان از این همه، چیزی نفهمیدند و این سخن برای ایشان نامفهوم بود و درک نمی‌کردند که درباره چه چیز صحبت می‌کند‌" (لوقا ۳۴-۱۸:۳۱؛ رجوع کنید به متی ۱۹-۲۰:۱۷؛ ۲۳-۱۷:۲۲؛ ۲۳-۱۶:۲۱؛ ۴۲-۱۲:۳۸).

شاگردانش این حقیقت ساده را نفهمیدند. "درک نمی کردند که درباره چه چیز صحبت می کند." آنها انجیل را نمی فهمیدند! در اینجا عیسی را می بینیم که با شاگردانش در حال صرف شام آخر است. یعنی روزی که فردای آن قرار است مصلوب بشود. ولی شاگردانش از درک ساده ترین حقایق انجیل عاجز هستند!

عیسی پاهایشان را بعد از شام می شوید. پطرس به او می گوید، "هرگز نمی گذارم پاهای مرا بشویی." عیسی می گوید، "اگر تو را نشویم تو در من سهمی نخواهی داشت‌‌." پطرس پاسخ می دهد، "پس ای خداوند، نه تنها پاهای مرا بلکه دستها و سرم را نیز بشو‌‌" (یوحنا ۹ ،۱۳:۸). آنها نیاز به فروتنی را نمی فهمیدند (۱۷-۱۳:۱۴). بعد یهودا از جمع شاگردان بیرون می رود تا به عیسی خیانت کند (۱۳:۳۰). سپس پطرس می گوید، "ای خداوند، کجا می روی؟" (یوحنا ۱۳:۳۶). عیسی به پطرس می گوید که او آنموقع نمی توانست دنبال او برود ولی بعد می توانست (یوحنا ۱۳:۳۶). پطرس اصلاً فکر نمی کرد که عیسی داشت راجع به صعودش به آسمان صحبت می کرد. پطرس بی اختیار می گوید، "من حاضرم جان خود را به خاطر تو بدهم" (یوحنا ۱۳:۳۷). عیسی گفت، "یقین بدان که پیش از بانگ خروس سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی" (یوحنا ۱۳:۳۸). سپس عیسی گفت، "من می روم تا مکانی برای شما آماده سازم" (یوحنا ۱۴:۲). آنها اصلاً فکر نمی کردند که او داشت درباره برگشتش به آسمان حرف می زد. توما بی اختیار می گوید، "ای خداوند، ما نمی‌دانیم تو به کجا می‌روی، پس چگونه می‌توانیم راه را بدانیم‌‌؟" (یوحنا ۱۴:۵). همانطور که گفتم، شاگردان عیسی کاملاً از درک این حقایق ساده عاجز بودند. یادداشت انجیل اسکافیلد در خصوص یوحنا ۳:۳ نداشتن چنین بینشی را توضیح می دهد،

نیاز به تولد تازه از ناتوانی انسان نفسانی به "دیدن" یا "وارد شدن به" ملکوت خدا نشات می گیرد. انسان نفسانی هر چقدر که بااستعداد، خوش اخلاق و فرهیخته هم که باشد، کاملاً نسبت به حقیقت روحانی نابینا و عاجز از ورود به ملکوت است؛ چون نه می تواند خدا را درک کند و او را متابعت کند و نه می تواند او را خرسند و راضی کند.

من کاملاً با این گفته موافق هستم. انسان بازگشت نکرده "به علت خطایا و گناهان خود مرده" است (افسسیان ۲:۱). همانطور که یادداشت انجیل اسکافیلد می گوید، "انسان نفسانی نسبت به حقیقت روحانی کاملاً نابیناست." و این هنوز وضعیت شاگردان در شب پیش از مصلوب شدن عیسی بود. آنها سه سال او را دنبال کرده بودند، ولی هنوز از لحاظ روحانی مرده بودند! زیرا

"کسی که روحانی نیست نمی‌تواند تعالیم روح خدا را بپذیرد، زیرا به عقیدۀ او این تعالیم پوچ و بی معنی هستند و در واقع چون تشخیص این گونه تعالیم محتاج به بینش روحانی است آنها نمی‌توانند آن را درک کنند‌" (اول قرنتیان ۲:۱۴).

شاگردان از لحاظ روحانی مرده باقی ماندند، در حالتی بازگشت نکرده، تا موقعی که عیسی از مردگان برخاست و در شب یکشنبه پاک پیش آنها آمد! کسی ممکن است بگوید، "کجا چنین چیزی نوشته شده؟" چقدر در این ایام ارتداد و ترک دین، نسبت به بازگشت نمودن نابینا هستیم! این را در انتهای تمام چهار انجیل می گوید! (رجوع کنید به ۲۲-۲۰:۱۹؛ لوقا ۴۵-۲۴:۳۶؛ و غیره). خیلی از واعظین در این ایام آخر مرا متعجب می کنند که چنین چیزهای ساده ای را نمی دانند! تعجبی ندارد که دیگر انجیل را موعظه نمی کنند! به ندرت از شبانانی که انجیل را امروزه موعظه می کنند این چیزها را می شنوم! عادت داشتیم بیشتر از آنها بشنویم. ولی حالا دیگر نمی شنویم، حداقل نه در آمریکا! بنظرم می رسد که خیلی از واعظین مثل تومای شاگرد نابینا هستند که گفت، "من تا جای میخها را در دستش نبینم و تا انگشت خود را در جای میخها و دستم را در پهلویش نگذارم باور نخواهم کرد‌‌" (یوحنا ۲۰:۲۵). توما مثل بقیه افراد بود. او یک غیرایماندار بود، یک انسان نجات پیدا نکرده، یک انسان گمشده. و این مرد گمشده، یعنی توما، بود که از عیسی پرسید، "ای خداوند، ما نمی‌دانیم [تو به کجا می‌روی]، پس چگونه می‌توانیم راه را بدانیم‌‌؟" (یوحنا ۱۴:۵).

عیسی از دست توما و شاگردان دیگر عصبانی نبود. توما درباره آسمان و اینکه چطور باید به آنجا رفت سوال کرد. عیسی با این گفته به او جواب داد،

"من راه و راستی و حیات هستم، هیچ کس جز به وسیلۀ من نزد پدر نمی‌آید‌" (یوحنا ۱۴:۶).

باقیمانده این خطابه را از رابرت موری مک شین (۱۸۴۳-۱۸۱۳) اقتباس می کنم، آن واعظ بزرگ اسکاتلندی که دید خداوند پیش از مرگش در سن ۲۹ سالگی بر کلیسایش احیاء فرستاد. رابرت مک شین گفت، "در خصوص [یوحنا ۱۴:۶] بعنوان شرح کامل نجات انجیل، اجازه بدهید قسمتهای مختلف آن را مرور کنیم."

I. اول، مسیح راه خداست.

خود عیسی راه آسمان است. [در انگلیسی م.] واژه the یک صفت است در این جمله "I am the way." نه تنها عیسی راه بسوی خدا را به ما نشان می دهد – او خود راه بسوی خداست. راه دیگری وجود ندارد! فقط عیسی است که می تواند شما را بسوی خدا هدایت کند!

وقتی دوازده سال داشتم، مادرم ما را از فینیکس آریزونا به تورنتو در کانادا آورد. وقتی از منطقه شیکاگو می گذشتیم از یک افسر پلیس پرسید که کدام راه یا مسیر را باید در پیش بگیرد. افسر پلیس به او گفت که باید دور بزند. او گفت که راه از آنطرف دیگر بود. برای حدود یکساعت یا بیشتر رانندگی می کردیم که متوجه چیزهایی در کنار جاده شدم که قبلاً دیده بودم. گفتم، "مامان فکر می کنم راهی را که آمدیم داریم برمی گردیم." او هم از بزرگراه خارج شد و دیدیم که یک تاکسی آنجا پارک کرده. مادرم پرسید، "ما به شرق شیکاگو به سمت تورنتو می رویم. آیا در مسیر درستی هستیم؟" راننده تاکسی که یک سیگار از گوشه لبش آویزان بود. گفت، "خانم جون اشتباه کردی! باید از آن مسیر بری!" و به سمتی اشاره کرد که قبلاً از آنجا آمده بودیم. پس دوباره دور زدیم و برگشتیم از همان راهی که بار اول رفته بودیم! افسر پلیس به ما مسیر اشتباه را داده بود! ما همه در مسیر اشتباه هستیم تا زمانی که عیسی بطرف ما می آید. در دنیای قدیم گفته می شد، "هر جا بروی، آسمان همین رنگ است." در دنیای امروز می توانیم بگوییم، "هر جا بروی، جهنم است." فقط عیسی "راه" بسوی خداست!

رابرت مک شین گفت، "عیسی دلش به حال فرزندان آدم سوخت که بیهوده سعی می کردند تا راه بهشت خدا را پیدا کنند، پس او بهشت را ترک کرد و پایین آمد تا راه پدر آسمانی را باز کند. او چطور اینکار را انجام داد؟... او بجای ما انسان شد. گناهان ما را بر روی صلیب به دوش کشید. حالا گناهکارترین گناهکاران می توانند از طریق بدن خونین او وارد بشوند و بهشت خدا را پیدا کنند و تا ابد زندگی کنند. زود باشید نزد عیسی بیایید، شک نکنید؛ زیرا او می گوید، 'من راه هستم.'"

با گفتن "دعای گناهکار" نیست که می توانید نزد پدر بیایید. با یک زندگی بهتر زیستن هم نیست. با کنار گذاشتن چند تا از گناهان هم نیست. حتی با باور کردن بعضی چیزها درباره عیسی هم نیست.

رابرت مک شین گفت، "و الحال ای دوستان، این است راه شما برای آمدن نزد پدر؟ مسیح می گوید، 'من راه هستم... هیچکس جز بوسیله من نزد پدر نمی آید.' پس اگر از راه خودتان سعی می کنید – چه از راه اصلاح خودتان یا امید داشتن که خدا سختگیر نخواهد بود – اگر هشدارها را نادیده بگیرید، در روز داوری متوجه خواهید شد که در آتش جهنم خواهید افتاد."

شما باید با آمدن نزد مسیح پیش پدر بیایید. راه دیگری برای نجات نیست، زیرا تنها "یک خدا و یک واسطه بین خدا و انسان وجود دارد، یعنی شخص عیسی مسیح" (اول تیموتیوس ۲:۵).

II. دوم، مسیح راستی است.

"نمی شود گفت که شخص بازگشت نکرده راستی را می شناسد. شکی نیست که حقایق زیادی وجود دارند که شخص بازگشت نکرده نمی داند. او شاید حقایق ریاضیات را بداند – او شاید حقایق رایج زیادی را بداند؛ ولی هنوز نمی توان گفت که شخص بازگشت نکرده راستی را می شناسد، زیرا مسیح راستی است" – نقل شده از رابرت موری مک شین.

من دو دایی داشتم که کتاب خوانهای بزرگی بودند. در زمان جنگ جهانی دوم، پیش از ابداع تلویزیون، مردم کتاب زیاد می خواندند. آنموقع معمول بود که مردم کتاب بخوانند. ولی این دو دایی من بیشتر از دیگران کتاب می خواندند، حتی آنموقع که زیاد رایج بود که کتاب بخوانند.

اسم یکی از این دایی ها پورتر بود – رابرت پورتر الیوت. ولی همه او را با اسم دومش صدا می کردند، پورتر. دایی پورتر همیشه یک کتاب در دستش بود. او قبلاً در نیروی زمینی بود، ولی بعد یک مکانیک شد و در یک تعمیرگاه ترمز ماشین در سانتامونیکا کار می کرد. همیشه کتاب می خواند. موقع ناهار، بعد از کار، حتی وقتی تلویزیون تماشا می کرد کتاب می خواند. او کتابهای جنایی و اسرارآمیز آگاتا کریستی و مثل آنها را می خواند. ولی کتابهای مورد علاقه اش علمی و علمی- تخیلی بود. راستش را بگویم صدها کتاب علمی و تخیلی داشت. خیلی راجع به علوم واقعی می دانست و حتی بیشتر از آن درباره مطالب علمی- تخیلی می دانست. عقیده قاطعی به تکامل داروین داشت. ساعتها می توانست راجع به آن حرف بزند.

یکبار یکشنبه صبح وقتی دیدم که او به کلیسای ما آمد خیلی تعجب کردم. خیلی آرام روی یکی از صندلیهای پشت کلیسا نشست و به موعظه من گوش داد. بعد از او تشکر کردم که آمد. گفت که موعظه ام خیلی جالب بود. بعد از آن هر یکشنبه آمد. بالاخره بعد از چند هفته، با او صحبت کردم که یک مسیحی بشود. خیلی با دقت گوش می کرد و توانستم او را کمک کنم که به عیسی اعتماد کند. به سختی می توانستم اینرا باور کنم! او همیشه چنان آدم سرد و منطقی بود که می ترسیدم وقتی بچه بودم با او صحبت کنم. چیزی شبیه هامفری بوگارت بود که عینک ضخیم خواندن به چشم زده باشد. اما وقتی بازگشت کرد، لبخند می زد و با جوانان کلیسایمان مثل یک آدم کاملاً متفاوت صحبت می کرد. بعد راجع به کتابهای مسیحی از من سوال کرد. کتاب بزرگ و قطوری که بر علیه تکامل نوشته شده بود به او دادم. می شود گفت که آنرا قورت داد. یکشنبه بعد کتابهای بیشتری از من خواست. حدود چهل تا پنجاه کتاب به او دادم. همه را خواند و بعضی ها را دو یا سه بار مرور کرد. هیچوقت دیگر کتابهای جنایی یا علمی- تخیلی نخواند. من او را تعمید دادم و به یک عضو ایماندار کلیسایمان تبدیل کردم. خانم سالی کوک، دایی پورتر را خیلی خوب بخاطر دارد. ولی ناگهان با یک حمله قلبی درگذشت.

برای رابرت پورتر الیوت چه اتفاقی افتاد؟ چرا از کتابهای مربوط به تکامل و موضوعات علمی- تخیلی دست کشید؟ ساده است – او خداوند عیسی مسیح را پیدا کرده بود! دیگر نیازی به داستانهای تخیلی نداشت. او حقیقت و راستی را پیدا کرده بود – یعنی عیسایی که گفت، "من راه و راستی و حیات هستم." دایی پورتر یکی از اولین کسانی خواهد بود که وقتی به آسمان بروم دنبال او می گردم! عیسایی که کلید تمام حقیقت و راستی است، او را نجات بخشید!

اسم دایی دیگر که برادر بزرگتر مادرم بود، لوید و. فلاورز بود. در جنگ جهانی دوم در نیروی دریای آمریکا خدمت کرده بود. دایی لوید، مثل پورتر، کتاب خوان قهاری بود. مخصوصاً به کتابهای متافیزیک و مذاهب شرقی علاقه داشت. هر جا که می رفت همیشه کتابی مثل آن را با خودش داشت. کار باغبانی می کرد ولی همیشه یک کتاب راجع به اهرام یا زبان هیروگلیف باستانی و یا مذاهب شرقی با خودش داشت. با هم مثل دو دوست بودیم و ساعتها به او گوش می کردم که راجع به اهرام و مذاهب شرقی صحبت می کرد. اگرچه سعی کردم که او را به خواندن کتاب مقدس تشویق کنم، اصلاً علاقه ای نشان نداد. او هم از حمله قلبی فوت کرد. ولی برخلاف پورتر، دایی لوید بدون ایمان به مسیح از دنیا رفت. اغلب به من می گفت که دنبال حقیقت می گردد. ولی هیچوقت آنرا پیدا نکرد. هیچوقت عیسی را پیدا نکرد که تجسم یافته حقیقت و راستی است! متاسفانه وقتی به آسمان بروم دنبال دایی لوید نمی گردم – چون می دانم که آنجا نخواهد بود، به این خاطر که عیسی گفت، "من... راستی... هستم، هیچ کس جز بوسیله من نزد پدر نمی آید" (یوحنا ۱۴:۶). دایی لوید در جهنم است.

کدام یک از دایی های من مثل شماست؟ آیا شبیه دایی پورتر هستید که راستی را در عیسی پیدا کرد؟ یا شبیه دایی لوید هستید که هیچوقت نجات دهنده را پیدا نکرد؟

III. سوم، مسیح حیات است.

رابرت مک شین گفت، "هم کلام خدا و هم تجربه به یک اندازه شهادت می دهند که ما بواسطه طبیعت نفسانی خودمان در خطایا و گناهان مرده ایم... این درست است، آنها که در گناهان مرده اند نمی دانند که مرده اند. ولی اگر روح القدس شما را به طبیعت نفسانی گناهکار و مرده تان مجاب کند، اینرا خواهید فهمید... اگر سعی کرده باشید که تمام احکام خدا را رعایت کنید، اگر سعی کرده باشید که افکار گناه آلود به ذهنتان راه ندهید، اگر سعی کرده باشید که قلبتان را از طمع ورزی و گناه دور نگه دارید – اگر سعی در انجام این کارها کرده باشید، آیا متوجه نشدید که انجام این کارها غیرممکن است؟ به عمل آوردن آنها مثل زنده کردن مردگان است! ای خدا، چقدر ساده است این موضوع که شما مرده اید – یعنی تولد تازه ندارید! باید دوباره متولد بشوید. باید به مسیح بپیوندید، چون او حیات است."

آیا جان شما مثل شاخه ای پژمرده – یعنی خشک، بی ثمر و مرده است؟ پیش عیسی بیایید! به او اعتماد کنید. با خون او شسته و پاک بشوید. با رستاخیز او زنده بشوید. بعد متوجه می شوید که در مسیح حیات یافته اید! قادر خواهید شد که همراه با پولس رسول بگویید، "به وسیلۀ ایمان به پسر خدا که مرا محبت کرد و جان خود را به خاطر من داد زندگی می‌کنم‌" (غلاطیان ۲:۲۰ نسخه کینگ جیمز). عیسی گفت،

"من راه و راستی و حیات هستم: هیچ کس جز به وسیله من نزد پدر نمی آید" (یوحنا ۱۴:۶).

چطور می توانست چنین چیزی بگوید؟ چون این حرف درست است. مسیح تنها پسر یگانه خداست. او تنها کسی است که می توانست برای پرداخت جزای گناهان ما روی صلیب بمیرد. او تنها کسی است که با جسم از مردگان برخاست. بنابراین "هیچ کس جز به وسیله [او] نزد پدر نمی آید." دعا می کنم که امروز در این موقع صبح به عیسی اعتماد کنید و با خون گرانبهای او از همه گناه پاک بشوید!

"صاحب غمها،" چه نامی
   برای پسر خدا که آمد
تا احیا کند گناهکار هلاک شده را!
   هللویاه! چه نجات دهنده ای!

خوار شده و مورد تمسخر واقع شده
   بجای من ملعون واقع شده؛
با خون خودش بخشش مرا مهر نمود؛
   هللویاه! چه نجات دهنده ای!
(“Hallelujah, What a Saviour!” by Philip P. Bliss, 1838-1876).

دکتر چن لطفاً ما را در دعا هدایت کنید.


اگر این خطابه شما را برکت داد، دکتر هایمرز می خواهد اینرا از طرف شما بشنود. وقتی برای دکتر هایمرز می نویسید باید به او بگویید که اهل چه کشوری هستید وگرنه او نمی تواند جواب ایمیلتان را بدهد. اگر این خطابه شما را برکت داد، لطفا به دکتر هایمرز ایمیل بفرستید و اینرا به او بگویید. لطفا اینرا هم بگویید که از چه کشوری برای او می نویسید – ایمیل دکتر هایمرز این است (اینجا را کلیک کنید) rlhymersjr@sbcglobal.net. می توانید به هر زبانی برای دکتر هایمرز بنویسید، اما اگر می توانید به زبان انگلیسی بنویسید. اگر می خواهید با پست برای او بنویسید، آدرس او چنین است: P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. می توانید به او به شماره ۰۴۵۲-۳۵۲ (۸۱۸) تلفن کنید.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.

You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.

آیات خوانده شده پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام: یوحنا ۶-۱۴:۱.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“For All My Sin” (by Norman Clayton, 1943)

طرح کلی

راه و راستی و حیات

THE WAY, THE TRUTH, AND THE LIFE

دکتر ر. ل. هایمرز

"عیسی به او گفت: من راه و راستی و حیات هستم، هیچ کس جز به وسیلۀ من نزد پدر نمی‌آید‌" (یوحنا ۱۴:۶).

(لوقا ۳۴-۱۸:۳۱؛ یوحنا ۳۸ ،۳۷ ،۳۶ ،۳۰ ،۱۷-۱۴ ،۹ ،۱۳:۸؛
یوحنا ۵ ،۱۴:۲؛ افسسیان ۲:۱؛ اول قرنتیان ۲:۱۴؛
یوحنا ۲۲-۲۰:۱۹؛ لوقا ۴۵-۲۴:۳۶؛ یوحنا ۱۴:۵ ؛۲۰:۲۵)

I.    اول، مسیح راه خداست، یوحنا ۱۴:۶؛ اول تیموتیوس ۲:۵.

II.   دوم، مسیح راستی است، یوحنا ۱۴:۶.

III.  سوم، مسیح حیات است، یوحنا ۱۴:۶؛ غلاطیان ۲:۲۰.