ما با خون او پاک می‌شویم!

یکشنبه شب پیش خطابه‌ای در باب نیاز به خون مسیح موعظه کردم ("با خون یا بدون خون"). دو نکته مهم در آن خطابه بود. اول اینکه بدون خون مسیح چه اتفاقی برای شما می‌افتد. و دوم، خون مسیح را اگر داشته باشید، چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد.

فقط در دو پاراگراف کوتاه در ابتدای نکته اول به جهنم اشاره کردم. بعد مابقی نکته اول را به موضوع گناه اختصاص دادم. گفتم که بدون خون عیسی، "آزادی از گناهتان وجود ندارد. رهایی از گناهتان وجود ندارد. رستگاری از گناهتان وجود ندارد. بخشودگی از گناهتان وجود ندارد." بعد به نکته دوم پرداختم، "چه اتفاقی برای شما می‌افتد اگر خون عیسی را داشته باشید." چهار صفحه کامل را صرف اعلام قدرت اعجاب انگیز خون مسیح کردم که "گناه شما را پاک می‌کند،" "گناه شما را می‌بخشد،" "شما را از گناهتان آزاد می‌کند،" "شما را از دست گناهتان خلاص می‌کند،" گناه شما را مورد عفو قرار می‌دهد،" و "شما را به سمت آسمان سوق می‌دهد." گفتم کسانی که در آسمان هستند سرود خواهند خواند که آنها "با خون مسیح رستگار" شده‌اند. من از سرود فنی کرازبی نقل قول کردم، "رستگار شده با خون بره." من از اسپارژن نقل قول کردم، "یک انجیل بدون خون... انجیل شیاطین است." من از سرود چارلز وسلی نقل قول کردم که می‌گوید،

خون او می‌تواند فاسدترین‌ها را پاک کند،
خون او برای من منفعت شد.
   (“O For a Thousand Tongues” by Charles Wesley, 1707-1788).

از شما خواستم آن سرود را بخوانید. بعد خواستم این سرود را بخوانید، "قوت است، قوت، قوت عجیب در خون گرانبهای بره" (by Lewis E. Jones, 1865-1936). در واقع از شما خواستم که سه بار آن را بخوانید! بعد پاراگرافی از اوکتاویوس وینسلو را نقل قول کردم، واعظ بزرگ قرن نوزدهم که گفت، "در برابر مسیح زانو بزن و وجدانت را با آن خون که می‌بخشد، می‌پوشاند و تمام خطایا را عفو می‌کند پاک کن." بعد از اسپارژن نقل قول کردم که به جوانی می‌گفت، "پیش خود عیسی بیا. او گناهانت را در خون گرانقدرش می‌شوید." بعد این سرود را نقل قول کردم، "همانطور که من هستم" که می‌گوید خون عیسی "بخاطر من ریخته شد." بعد خطابه را با این جمله خاتمه دادم، "به عیسی اعتماد کنید، پیش عیسی بیایید، با خوان گرانقدر عیسی از گناهتان پاک بشوید." نمی‌دانم به چه شکل دیگری می‌توانستم این موضوع را بطور روشنتری عنوان کنم!

در خطابه یکشنبه صبح، آقای جان سموئل کیگن در باب "تقدم مسیح" موعظه کرد. جناب کیگن آن خطابه را با نقل قول از کولسیان ۱:۱۴ به پایان رساند،

"که در وی فدیه خود یعنی آمرزش گناهان خویش را یافته‌ایم."

بعد جناب کیگن گفت، "خون او فدیه برای گناه شما خواهد بود. خودتان را به رحمت او بسپارید. تنها او می‌تواند با خون خودش شما را از گناهتان رستگار کند. دعا می‌کنم امروز به عیسی اعتماد کنید." بعد از اینکه آقای گریفیت سرود "آن سر مقدس، حالا مجروح شده" را خواند که قربانی خونین مسیح برای گناهانمان را ستایش می‌کند، خطابه جناب کیگن ارائه شد. در ضمن، قبل از خطابه‌ی یکشنبه شب من، سرود جناب گریفیت با عنوان "چشمه‌ای وجود دارد" از ویلیام کوپر خوانده شد – که می‌گوید،

چشمه‌ای است پر شده از خون،
   جاری از رگهای عمانوئیل؛
و گناهکاران، غرق در آن خون،
   چرک گناهشان را می‌شویند.

با اینحال تمام آن موعظه کردنها و سرود خواندنها درباره خون پاک کننده از گناه عیسی هیچ تاثیری بر شما گمشدگانی که آن را شنیدید نکرد! هیچ تاثیری! بعد از خطابه‌ی شامگاهی دختری به دیدن من آمد. گفتم، "زانو بزن و به عیسی اعتماد کن." با عصبانیت نگاهی به من کرد و گفت، "نه!" به سختی می‌توانستم باور کنم! پس چرا آمده بود من را ببیند؟ فکر می‌کرد آمدن و دیدن من می‌توانست نجاتش بدهد؟ شگفت زده شده بودم! بعد مرد جوانی به دیدن من آمد. اشک در چشمانش جمع شده بود، پس فکر کردم شاید تحت احساس محکومیت از گناه قرار گرفته. ولی نه. او فقط از رفتن به جهنم می‌ترسید که من اشاره خیلی کوچکی در خطابه‌ام به آن کرده بودم! او از رفتن به جهنم ترسیده بود! همه‌اش همین! چیزی درباره گناهش اشاره‌ای نکرد. و حتی کلمه‌ای به زبان نیاورد – حتی یک کلمه – درباره خون عیسی و قوت آن برای پاک کردن گناهش! حتی یک کلمه – اگرچه تمام روز درباره قوت پاک کننده خون عیسی شنیده بود – از خطابه‌ی یکشنبه صبح جان کیگن تا خطابه‌ی یکشنبه شب من. مثل این بود که اصلا یک کلمه درباره قوت پاک کننده خون عیسی در طول آن روز نشنیده بود – حتی یک کلمه بخاطر نداشت!

چرا آن دختر با آن قیافه‌ی عصبانی آمده بود و حتی برای یک لحظه به محبت عیسی و قربانی خون او بخاطر گناه فکر نمی‌کرد؟ چرا آن جوان از ترس جهنم آمد – بدون اینکه کلمه‌ای درباره خون پاک کننده گناه عیسی بگوید؟ جواب آن در اولین متن مورد نظر ما آمده،

"خوار و نزد مردمان مردود... و مثل کسی که رویها را از او بپوشانند و خوار شده که او را به حساب نیاوردیم" (اشعیا ۵۳:۳).

دوستان من، معجزه فیض خدا لازم است که باعث بشود گناهکاران گمشده، عیسی را تحقیر نکنند و رویشان را از او برنگردانند. عمل روح القدس لازم است تا سبب بشود که یک گناهکار گمشده رویش را از عیسی پنهان نکند – و قربانی خونینش برای پاک کردن گناه را مورد عزت و احترام قرار بدهند.

متن دوم به شما می‌گوید که عیسی برای نجاتتان چکار کرد، با اینکه تا امروز او و خون نجات دهنده‌اش را تحقیر و رد کردید. با اینکه خودش و خونش را رد کردید،

"و حال آنکه به سبب تقصیرهای [شما] مجروح و به سبب گناهان [شما] کوفته گردید... و از زخمهای او [شما] شفا [یافتید]" (اشعیا ۵۳:۵).

قبل از موعظه یکشنبه شب گذشته، شهادتنامه دو بانوی جوان را که به کلیسای اسپارژن می‌رفتند برای شما خواندم. درباره اولی گفته شد،

     این زن دلی مثل سنگ داشت تا اینکه موعظه اسپارژن را شنید. از اینکه بخاطر گناهش مورد قضاوت قرار بگیرد خیلی می‌ترسید. به آمدن به کلیسا ادامه داد ولی برای چند ماهی در یاس و ناامیدی بسر برد. بعد شنید که جناب اسپارژن درباره محبت عیسی موعظه می‌کرد. به عیسی و خون فدیه دهنده او اعتماد کرد و شادمان شد. او تنها به عیسی اعتماد کرد و نجات پیدا کرد.

درباره دومی گفته شد،

     او از روی کنجکاوی آمد تا موعظه اسپارژن را گوش کند. با ترس و اضطراب کلیسا را ترک کرد. با خودش فکر کرد، "ایکاش هیچوقت نمی‌رفتم و به موعظه او گوش نمی‌کردم. تصمیم گرفتم دیگر به آنجا نروم. ولی اگر نمی‌رفتم احساس درماندگی می‌کردم. وقتی برای شنیدن موعظه‌هایش می‌رفتم، احساس بیچارگی می‌کردم و اگر نمی‌رفتم احساس بدبختی می‌کردم. بالاخره به مسیح اعتماد کردم و در او آرامش و آسایش را پیدا کردم. تا وقتی از جستجوی آرامش در چیزهای دیگر دست برنداشتم، مسیح را پیدا نکردم. اول چیزهای دیگر را امتحان کردم. ولی هیچ چیز دیگری به من آرامش نداد تا اینکه مسیح و خون نجات دهنده اش را پیدا کردم."

آزاد شده‌ام! بندگردان آن را با من بخوانید!

آزاد شده‌ام، آزاد شده‌ام، آزاد شده‌ام با خون بره؛
آزاد شده‌ام، آزاد شده‌ام، و تا به ابد فرزندش هستم.
   (“Redeemed” by Fanny J. Crosby, 1820-1915).

دوباره آن را بخوانید!

آزاد شده‌ام، آزاد شده‌ام، آزاد شده‌ام با خون بره؛
آزاد شده‌ام، آزاد شده‌ام، و تا به ابد فرزندش هستم.

خون عیسی که ما را باعث رستگاری ما می‌شود یک خون معمولی نیست. در اعمال رسولان ۲۰:۲۸ می‌بینیم که چقدر خون عیسی شگفت انگیز است. پولس به ریش سفیدان کلیسای افسس گفت،

"کلیسایی را که خداوند با خون خود خریده است پرورش دهید‌."

فکر می‌کنید که کتاب مقدس کینگ جیمز این آیه را اشتباه ترجمه کرده؟ پس به ترجمه بین المللی جدید گوش بدهید،

"و از گله خدا یعنی ایماندارانی که مسیح به قیمت خون خود خریده است نگهداری کنید."

احتمالا هنوز متقاعد نشده‌اید. پس ترجمه استاندارد آمریکایی را برای شما می‌خوانم،

"شبانی کنید کلیسای خدا را که با خون خودش آنرا خریده است."

به روشنی می‌بینیم که خون عیسی، که می‌تواند شما را از گناه پاک کند، یک خون معمولی نیست. ما با "خون خدا" از گناه رستگار می‌شویم. عیسی مسیح شخص دوم تثلیث است – یعنی خدای پسر. خدای تجسم یافته. خدا در جسم انسان. پس کاملا درست است که خونش را "خون خدا" خطاب کنیم. به این دلیل است که اسپارژن بزرگ گفت، "گناهی نیست که خون مسیح نتواند آنرا پاک کند." چارلز وسلی این مطلب را بخوبی عنوان کرد،

او قوت گناه فسخ شده را می‌شکند،
   او زندانی را آزاد می‌کند:
خونش می‌تواند فاسدترین‌ها را پاک کند،
   خونش برای من مهیاست.
(“O For a Thousand Tongues to Sing” by Charles Wesly, 1707-1888;
to the tune of “O Set Ye Open Unto Me”).

دوباره بخوانید!

او قوت گناه فسخ شده را می‌شکند،
   او زندانی را آزاد می‌کند:
خونش می‌تواند فاسدترین‌ها را پاک کند،
   خونش برای من مهیاست.

فکر می‌کنید گناهی ندارید؟ شک دارم که به پاکی چارلز وسلی قبل از نجات پیدا کردنش باشید. او از چند وعده غذایی در هفته روزه می‌گرفت، شما چطور؟ ساعتها دعا می‌کرد. شما چطور؟ او بعنوان میسیونر به میان سرخپوستان آمریکا رفت. شما می‌رفتید؟ او هم در دلش نمی‌پذیرفت که گناهکار بود. مثل آن دختر کلیسای اسپارژن بود که گفت،

هر چیز دیگری را اول امتحان کردم. تا وقتی از جستجوی آرامش در چیزهای دیگر دست برنداشتم، مسیح را پیدا نکردم. ولی هیچ چیز دیگری به من آرامش نداد تا اینکه مسیح و خون نجات دهنده اش را پیدا کردم.

شما این کارها را کردید؟ شما هر چیز دیگری را امتحان کردید. ولی به شما آرامش نداده – داده؟ به شما آرامش داده؟ البته که نداده! و هیچوقت هم آن آرامش را پیدا نخواهید کرد. هیچوقت! هیچوقت! تا وقتی از هر چیز دیگری دست برندارید و نپذیرید که عیسی و خون نجات دهنده‌اش را لازم دارید آرامش را هیچوقت به دست نمی‌آورید!

درباره آن زن جوان دیگر گفته شد،

به آمدن به کلیسا ادامه داد ولی برای چند ماهی در یاس و ناامیدی بسر برد. بعد شنید [بالاخره] که جناب اسپارژن درباره محبت عیسی موعظه می‌کرد. به عیسی و خون فدیه دهنده او اعتماد کرد و شادمان شد. او تنها به عیسی اعتماد کرد و نجات پیدا کرد.

تا وقتی از جستجوی آرامش در چیزهای دیگر دست برنداشتم، مسیح را پیدا نکردم. اول چیزهای دیگر را امتحان کردم. ولی هیچ چیز دیگری به من آرامش نداد تا اینکه مسیح و خون نجات دهنده‌اش را پیدا کردم.

کتاب مقدس می‌گوید،

"که در وی فدیه خود یعنی آمرزش گناهان خویش را یافته‌ایم."

بعد جان سموئل کیگن گفت، "خون او کفاره گناه شما خواهد بود. خودتان را به رحمت او بسپارید. تنها او قادر است شما را با خون خودش از گناهتان نجات بدهد. دعا می‌کنیم که امروز به عیسی اعتماد کنید."

"خوار و نزد مردمان مردود... و خوار شده که او را به حساب نیاوردیم... و حال آنکه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته گردید... و از زخمهای او ما شفا یافتیم" (اشعیا ۵، ۵۳:۳).

"بدون ریختن خون آمرزش نیست" (عبرانیان ۹:۲۲). ولی خدا را شکر "خون پسر او عیسی مسیح ما را از هر گناه پاک می‌سازد" (اول یوحنا ۱:۷). امشب امیدوارم که حرفهای سرود شارلوت الیوت (۱۸۷۱-۱۷۸۹) حرفهای دل شما باشد. او گفت،

درست همانطور که هستم، آدمی‌بدون دفاعیه از خود
   ولی خون تو بخاطر من ریخته شد؛
و با اینکه به من امر می‌کنی که پیش تو آیم،
   ای بره خدا، می‌آیم! می‌آیم!

در پانزده سالگی، جان سموئل کیگن گفت،

نمی‌توانستم هیچ نوع آرامشی پیدا کنم... نمی‌توانستم جلوی احساس عذاب آور را بگیرم... از کشمکش خسته شده بودم، از هر چیزی که بودم خیلی خسته شده بودم... سعی می‌کردم که خودم را نجات بدهم. سعی می‌کردم به مسیح اعتماد کنم و نمی‌توانستم. نمی‌توانستم خودم را در اختیار مسیح قرار بدهم. نمی‌توانستم تصمیم بگیرم یک مسیحی بشوم و این باعث ناامیدی من می‌شد... عیسی زندگی اش را بخاطر من از دست داده بود. عیسی بخاطر من مصلوب شده بود... این افکار من را داغون می‌کرد. باید از همه این فکرها خلاص می‌شدم... باید عیسی را بدست می‌آوردم. در آن لحظه خودم را تسلیمش کردم و با ایمان پیشش آمدم... با قرار دادن قلبم و در او آرامش یافتن نجاتم داد! گناهانم را در خونش شست!... لازم نبود چیزی حس کنم. مسیح را داشتم! با اینحال با اعتماد کردن به مسیح احساس کردم که گناهم از جانم برداشته شد. از گناهم برگشتم و فقط به عیسی نگاه کردم! عیسی من را نجات داد... ایمانم در عیسی قرار گرفته، چرا که من را عوض کرد... به من زندگی و آرامش داد... مسیح به طرفم آمد و به این خاطر او را ترک نخواهم کرد... او گناهم را در خونش شست و پاک کرد.

درست همانطور که هستم، آدمی‌بدون دفاعیه از خود
   ولی خون تو بخاطر من ریخته شد؛
و با اینکه به من امر می‌کنی که پیش تو آیم،
   ای بره خدا، می‌آیم! می‌آیم!

درست همانطور که هستم، و صبر نمی‌کنم
   تا جانم را از آن لکه سیاه خلاص کنم،
نزدت که خونت هر لکه ای پاک کند،
   ای بره خدا، می‌آیم! می‌آیم!

درست همانطور که هستم، مرا خواهی پذیرفت،
   استقبال می‌کنی، می‌بخشی، پاک می‌کنی، تسکین می‌دهی،
چون به قولت ایمان دارم،
   ای بره خدا، می‌آیم! می‌آیم!

نزدت که خونت هر لکه‌ای پاک کند،
   ای بره خدا، می‌آیم! می‌آیم!

آیا پیش عیسی می‌آیید و با خون گرانقدرش از گناهتان پاک می‌شوید؟ اگر پیش عیسی می‌آیید، ما منتظریم که برایتان دعا کنیم. همینطور که دیگران برای شام به طبقه بالا می‌روند، لطفا بیایید و در دو ردیف اول بنشینید. آمین.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمرز را هر هفته در اینترنت به این آدرس بخوانید
www.sermonsfortheworld.com
روی "موعظه ها بفارسی" کلیک کنید.

متن دستنویس این خطابه ها از حق چاپ برخوردار نیست. شما می توانید بدون اجازه دکتر هایمرز از آنها استفاده
کنید. اما تمام پیامهای ویدیویی دکتر هایمرز و تمام ویدیوهای دیگر کلیسای ما، از حق چاپ برخوردارند و فقط با
گرفتن اجازه قابل استفاده هستند.

سرود تک نفره پیش از خطابه توسط آقای بنجامین کینکید گریفیت:
“Saved by the Blood of the Crucified One” (by S. J. Henderson, 1902).