Print Sermon

هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابه‌ها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.

متن مکتوب این خطابه‌ها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت می‌کنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا می‌کنند ولی زود از آن دست می‌کشند و به وبسایتمان مراجعه می‌کنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت می‌کند. متن دستنویس خطابه‌ها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه می‌شود. این خطابه‌ها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین می‌توانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظه‌های دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور می‌توانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.

هر وقت برای دکتر ‌هایمرز مطلبی می‌نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net می‌باشد.

زندگی کردن در زمان ارتداد

LIVING IN A TIME OF APOSTASY
(Farsi)

دکتر ر. ل. هایمرز
by Dr. R. L. Hymers, Jr.

موعظه ایراد شده در کلیسای باپتیست لوس آنجلس
عصر روز یکشنبه ۲۶ آوریل ۲۰۱۵
A sermon preached at the Baptist Tabernacle of Los Angeles
Lord’s Day Evening, April 26, 2015

"و [خداوند] بر عالم قدیم شفقت نفرمود، بلکه نوح واعظ عدالت را با هفت نفر دیگر محفوظ داشته، توفان را بر عالم بی دینان آورد؛ و شهرهای سدوم و عموره را خاکستر نموده، حکم به واژگون شدن آنها فرمود و آنها را برای آنانی که بعد از این بی دینی خواهند کرد، عبرتی ساخت؛ و لوط عادل را که از رفتار فاجرانه بی دینان رنجیده بود رهانید. (زیرا که آن مرد عادل در میانشان ساکن بوده، از آنچه می دید و می شنید، دل صالح خود را به کارهای قبیح ایشان هر روزه رنجیده می داشت؛)" (دوم پطرس ۸-۲:۵).

پطرس رسول در این باب مثل یک نبی صحبت می کند. در آیات ۳-۱، به ما می گوید که معلمین دروغینی خواهند آمد و بدعت های ملعونی را بهمراه می آورند. او می گوید که آنها خداوند عیسی مسیح را انکار خواهند کرد. می گوید که مردم بسیاری از آنها پیروی خواهند کرد. در نتیجه درباره حقیقت مسیحیت کتاب مقدس بعنوان امری شریر صحبت خواهد شد. او می گوید که این معلمین کاذب برای پول کار خواهند کرد و نه برای خداوند. چه صحنه ای از زمان خود ما بتصویر می کشد! ما همین حالا نیز در زمان ارتدادی وحشتناک و معلمین دروغین – و افزایش الحاد به شکل نوین – بسر می بریم.

من می پذیرم که از کارل ف. هنری (۲۰۰۳-۱۹۱۳) خیلی خوشم نمی آمد. او یک الهیدان نو-انجیلی بود. ولی بنظرم می رسید که انگار سعی می کرد خودش را خیلی "فاضل" نشان بدهد. به عقیده من حقیقت را خیلی محکم اعلام نکرد. اما هیچ مطلبی در مورد ارتداد زمان حاضر نخوانده ام که به روشنی مطلبی باشد که او نوشت. دکتر هنری می گوید،

     نسل ما نسبت به حقیقت خداوند گمراه شده است... برای این گمراهی مبلغ گزافی را دارد بسرعت به الحاد و یا خدا ناباوری می پردازد. آدمهای وحشی دوباره بجوش آمده اند؛ غرش و صدای آنها را می توانید در گردش روزگار ما بشنوید [در خاورمیانه، در آفریقای شمالی، سراسر اروپا – مسلمانان می آیند. از کاخ سفید گرفته تا پایین رهبران ما همه گمراه، ضعیف و بی خدا شده اند]...
     آدمهای وحشی گرد و خاک یک تمدن منحط را بلند می کنند و همین الان هم در سایه ی کلیساهای ناتوان دزدکی وارد شده اند (Carl F. H. Henry, Ph.D., Twilight of a Great Civilization: The Drift Toward Neo-Paganism, Crossway Books, 1988; my comments in brackets).

نظر سنج معروف جورج بارنا در واقع به ما می گوید که آینده ای برای کلیسای ما وجود ندارد. او می گوید که بیش از ۸۰ درصد جوانان کلیسایمان اینجا را ترک کرده و "هرگز برنخواهند گشت" – پیش از آنکه به سن سی سال برسند. و کلیسای ما هم هیچ نظری ندارد که چطور آدمهای گمراه را از این دنیا برگرداند! تنها کاری که بنظر می رسد قادر به انجامش هستند این است که افراد را متقاعد کنند تا کلیسایشان را ترک کرده و به کلیسای آنها بپیوندد. واعظین کراوات هایشان را باز کرده و با آوردن موسیقی راک به مراسم صبح یکشنبه عاجزانه تلاش می کنند تا "باحال" و "امروزی" باشند. تا حالا باید فهمیده باشند که این کارها فایده ای ندارد! دنیای گمراهان به آنها نگاه می کند و می خندد! خیلی دردناک است! خدا می داند که چقدر برای کلیسایمان گریه می کنم!

خیلی از این واعظین بخاطر مدارس آزاد اندیش مثل مدرسه الهیات فولر تباه شدند. در محافلی که بیشتر محافظه کارند، آنها قدرتشان را بخاطر مدارسی که به آنها یاد داد چطور یک واژه یونانی را تجزیه و تحلیل کنند، ولی هیچوقت به آنها الهام نبخشید که موعظه کنند از دست دادند. دکتر مایکل هورتون راجع به این تراژدی نوشته است. عنوان کتابش، مسیحیت بدون مسیح: انجیل جایگزین کلیسای آمریکایی یا Christless Christianity: The Alternative Gospel of the American Church (Baker Books, 2008) است. آن کتاب نوزده سال پیش نوشته شد. حالا شاهد آن بحران هستیم، همین حالا! کلیساهایمان بهم ریخته اند و همه این را می دانند! مراسم یکشنبه شب ها تقریباً در تمام کلیساهایمان تعطیل شده است. این علامت مرگ است! جلسات دعایمان خیلی وقت است که توسط خیلی از کلیساها کنار گذاشته شده. این علامت مرگ است! بندرت امروزه کلیسایی یافت می شود که برنامه ای جدی برای جذب جانها داشته باشد. این علامت مرگ است! برنامه هایی که به اصطلاح "موعظه" خوانده می شوند فقط یک برنامه خشک مطالعه کتاب مقدس آیه به آیه است. این علامت مرگ است! حتی اگر هیچکس دیگر شکایت نکند – من خواهم کرد! حتی اگر کس دیگری این حرفها را نزند، من خواهم زد. باید این چیزها گفته بشود، با صدای بلند و شفاف! ما در دوره ارتداد عمیق زندگی می کنیم! ما در دوره ای زندگی می کنیم که در دوم پطرس ۳-۲:۱ توصیف شده است!

شاید بپرسید، "چرا راجع به این چیزها صحبت می کنی؟ اینها جوانهای کلیسا را سردرگم می کند!" باز هم اشتباه می کنید! گفتن حقیقت مردم را سردرگم نمی کند! در واقع، اگر این حقایق را به آنها نگویم واقعاَ سردرگم خواهند شد – آنها با این گروههای نو-انجیلی و گروههای مطالعه کتاب مقدسی سردرگم می شوند! آنها خیلی بیشتر سردرگم می شوند اگر ندانند که ما در دوره بی ایمانی و ارتداد شدید زندگی می کنیم – بدترین ارتدادی که کلیسا از زمان اصلاحات تجربه کرده است! شدیدترین ارتداد در ۵۰۰ سال گذشته! بله، چنین وضعیتی است! ما در دوره ای بسر می بریم که پطرس رسول در دوم پطرس ۳-۲:۱ توصیف کرده است. حالا، جواب چیه؟ لطفاً بایستید و دوم پطرس ۸-۲:۵ را بخوانید. می توانید آنرا در صفحه ۱۳۱۸ از کتاب مقدس اسکافیلد پیدا کنید.

"و بر عالم قدیم شفقت نفرمود بلکه نوح، واعظ عدالت را با هفت نفر دیگر محفوظ داشته، توفان را بر عالم بی دینان آورد؛ و شهرهای سدوم و عموره را خاکستر نموده، حکم به واژگون شدن آنها فرمود و آنها را برای آنانی که بعد از این بی دینی خواهند کرد، عبرتی ساخت؛ و لوط عادل را که از رفتار فاجرانه بی دینان رنجیده بود رهانید. (زیرا که آن مرد عادل در میانشان ساکن بوده، از آنچه می دید و می شنید، دل صالح خود را به کارهای قبیح ایشان هر روزه رنجیده می داشت؛)" (دوم پطرس ۸-۲:۵).

بفرمایید بنشینید.

عبارات این متن توسط خداوند داده شده تا به ما نشان دهد چگونه در دوره ارتداد، گناه و سردرگمی زندگی کنیم. این موضوع متن ماست. پطرس رسول مثال این دو نفر یعنی نوح و لوط را می دهد. او با گفتن درباره این دو مرد نشان می دهد چگونه در زمان سردرگمی روحانی بعنوان یک مسیحی زندگی کنیم. درس بزرگی وجود دارد که باید از نوح و لوط یاد بگیریم.

فرد مسیح همیشه با روح این جهان آزموده می شود، بخصوص در زمان ارتدادی مثل این دوره. ما با این حقیقت آزموده می شویم که از لحاظ تعداد کم هستیم. این آزمایش سختی است. اگر در قرن ۱۸ زندگی می کردیم بخشی از احیای بزرگ می شدیم، احیایی که تمام جزیره انگلستان و تمام شمال آمریکا را در برگرفت. افراد بیشماری در اطراف ما یافت می شدند که به موعظه واقعی، بازگشت حقیقی و دعای واقعی ایمان داشتند. حتی اگر در قرن نوزدهم هم بودیم این امر تا حدی صدق می کرد – و به میزان بسیار کمی از هفتاد یا هشتاد سال اول قرن بیستم.

تعجب آور است که زمان چقدر زود می گذرد. وقتی به سن من برسید، ۳۵ سال زمان کوتاهی بنظر می رسد. فقط ۳۵ سال پیش اوضاع خیلی متفاوت بود. رییس جمهور وقت رونالد ریگان بود. بیلی گراهام در اوایل ۶۰ سالگی اش بود و هنوز جنگهای مذهبی زیادی را در پیش داشت. جری فالول هر یکشنبه شب در تلویزیون بود و میلیونها دلار پول جمع می کرد و بنظر می رسید که داشت "اکثریت اخلاقی" را رهبری می کرد تا سقط جنین را متوقف کند. در بهار ۱۹۸۰ دکتر جان رایس هنوز داشت موعظه می کرد. دکتر مارتین لوید-جونز هنوز زنده بود. و همینطور دکتر فرانسیس شافر. از هر جهتی حساب کنید، زمانه کاملی نبود. ولی در مقایسه با سال ۲۰۱۵ برای مسیحیان خیلی بهتر بود تا زمان حال. حالا ما یک اقلیت منفور هستیم! منظورم این است – مردم از ما متنفرند! آنها از ما می ترسند و نفرت دارند! هر باپتیستی، هر وابسته به کلیسای انجیلی، یا پنطیکاستی، هر وابسته به کلیسای کاتولیک روم – هر کس که به نوعی با مسیحیت مرتبط است این را احساس می کند. دنیای اطراف ما از ما متنفرند. این امر باعث می شود که ایماندار ماندن به خداوند سخت باشد، سختر از آنچه در قرون دیگر و زمانهای دیگر بوده است.

مطمئناً نوح هم این آزمایش را امتحان کرد – آزمایش تنها ماندن و ایستادگی کردن. در این متن مورد نظر ما گفته می شود که خداوند نوح را "با هفت نفر دیگر محفوظ" نگاه داشت (دوم پطرس ۲:۵). نوح در دوره بسیار وحشتناک سقوط اخلاقی و ارتداد قبل از توفان عظیم زندگی می کرد. آن دوره زمان شرارت های خارج از حد و فعالیت های شیطانی بسیار بود. آنقدر اوضاع بد بود که نوع بشر "دائماً محض شرارت" بود (پیدایش ۶:۵). و خداوند گفت،

"روح من در انسان دائماً داوری نخواهد کرد" (پیدایش ۶:۳).

شرایط جهان در آن زمان چنان بد بود که تقریباً هیچکس زنده نماند. فراموش نکنید خداوند نوح را "با هفت نفر دیگر محفوظ" داشت. منظور این است که فقط نوح، همسرش – و سه پسرشان و همسرانشان نجات پیدا کردند. فقط هشت نفر در تمام جهان نجات پیدا کردند! این مهم است که فکر کنیم چطور این مرد یعنی نوح که با چنین شرارتی احاطه شده بود که منجر به داوری توفان عظیم شد زندگی می کرد.

بعد هم که لوط را داریم. همینطور که در کتاب پیدایش راجع به لوط می خوانید، ممکن است که تعجب کنید چرا پطرس او را "لوط عادل" در این متن خطاب می کند (دوم پطرس ۲:۷). ولی پطرس از اشتباه لوط در رفتن به سدوم چیزی نمی گوید. رسول به ما می گوید که لوط چه احساسی داشت و چه کار کرد بعد از اینکه به سدوم نقل مکان کرد. متن ما می گوید که او ”از رفتار فاجرانه بی دینان رنجیده بود" (۲:۷). اگر پیدایش ۱۹ را بخوانید، خواهید دید که آن چگونه شهری بود – فاسد، هرزه، شرم آور. و لوط و خانواده اش در این شهر شرور زندگی می کرد.

آنها هم در همان شرایطی بودند که لوط و خانواده اش بود. در باب هیجدهم از پیدایش می خوانیم که خداوند شهر سدوم را ویران نمی کرد اگر فقط ده نفر عادل در آن زندگی می کردند. ولی ده نفر عادل در آن پیدا نمی شدند – فقط لوط و بچه هایش. آنها تنها کسانی بودند که حداقل سعی می کردند یک زندگی خداپسندانه ای داشته باشند. هر کس دیگر در آن شهر از خدا روی برگردانده و به گناه تسلیم شده بود.

ما از حکایت نوح و لوط می بینیم که بودن بعنوان بخشی از شمار اندک مسیحیان، آزمایش بسیار سختی است. این امر حتی برای کسی که در یک خانواده زندگی می کند و می خواهد مسیحی بماند بسیار مشکلتر است. فراموش نمی کنم که چطور خویشاوندانم من را مسخره می کردند، مورد استهزاء قرار می دادند و به ریشخند می گرفتند چون می خواستم مثل یک مسیحی زندگی کنم. اگر شما تنها مسیحی در مدرسه تان، در محل کارتان، در دانشکده تان یا در منزل هستید، دائماً شما را مسخره خواهند کرد. اگر یک مسیحی خوب باشید، شما را دیوانه فرض خواهند کرد. هر چه مسیحی بهتری باشید، دنیای گمراه اطراف بیشتر علیه شما خواهد بود. این آزمایش بسیار سختی است. بسیاری از جوانان در آن رد می شوند. آنها احساس می کنند که باید تسلیم "دوستانشان" در مدرسه و محل کارشان بشوند. برای کسانی که خود را "تسلیم" دنیای گمراه شده بیرون می کنند، دو اتفاق روی می دهد.

1. اگر اصلاً نجات پیدا کنند، خوشی شان را از دست می دهند. نمی توانید دوست دنیا باشید و خوشی مسیح را نیز داشته باشید، و آنها پاداش در ملکوت آینده مسیح را از دست می دهند.

2. اگر دوستان نزدیکی در دنیای گمراه دارند، اصلاً بازگشت نخواهند کرد. کلام خداوند می گوید، "پس هر که می خواهد دوست دنیا باشد، دشمن خدا گردد" (یعقوب ۴:۴)


دکتر جان رایس گفته است، "آیا هرگز دوستی را برای خدا... از دست داده اید؟ اگر مسیحیت شما به قیمت... یک دوست... برایتان تمام نشود، آیا می توانید واقعاً بگویید که خداوند را خیلی دوست دارید؟ یک مسیحی واقعاً خوب بودن به معنی از دست دادن دوستانتان است" (John R. Rice, D.D., What It Costs to Be a Good Christian, Sword of the Lord Publishers, 1952, p. 28). کتاب مقدس می گوید،

"خوشابحال کسی که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد، و در مجلس استهزاء کنندگان ننشیند" (مزامیر ۱:۱).

اگر به تاریخ مسیحیت نگاه کنید می بینید که تمام مسیحیان بزرگ واقعی، مردان و زنانی بودند که از مردم دنیوی جدا شده بودند. آن مرد بزرگ ترتولین را بعنوان مثال در نظر بگیرید. او از سال ۱۶۰ تا ۲۲۰ بعد از میلاد زندگی کرد. او دید که رومیان کافر در حال اعدام مسیحیان بودند. او دید که مسیحیان را شکنجه و سر ایشان را از تن جدا می کردند و آنها را در میادینی می انداختند تا شیرها آنها را پاره کنند. شهامت آنها او را تحت تاثیر قرار داد. او گفت، "باید چیزی در مسیحیت باشد که باعث می شود چنین کاری کنند. آنها آماده اند که همه چیز را از دست بدهند، حتی خود زندگی شان را." همچنین محبت میان ایشان نیز او را تحت تاثیر قرار داد. وقتی حدود ۳۵ ساله بود، دچار یک بازگشت ناگهانی، مصمم و بنیادین بسوی مسیح شد. او عازم شد تا از مسیحیان مورد نفرت قرار گرفته و قربانی شده دفاع کند. کتابهایی علیه ارتدادهای گوناگون در کلیسای اولیه نوشت. سرانجام کلیسای کاتولیک را ترک کرد چون در حال دنیوی شدن بود. ابتدا به مانتنیست ها پیوست، که مثل پنطیکاستی های امروزی بودند. در نهایت آنها را ترک کرد و کلیسایی برای خودش را شبانی نمود. از این رو به اولین پروتستان بدل شد. مردی کره ای را می شناختم که با مطالعه موعظه قدرتمند ترتولیان نزد مسیح بازگشت کرده بود. ای جوانان، همچون ترتولیان باشید! همچنان که او نیز مثل نوح و لوط بود!

حالا راجع به پیتر والدوی بزرگ فکر کنید. او از سال ۱۱۴۰ تا ۱۲۰۵ بعد از میلاد در فرانسه زندگی کرد. یک تاجر ثروتمند بود. اما یک شب یکی از دوستانش پشت میز ناهارخوری اش از دنیا رفت. این مسیله پیتر والدو را تکان داد و به یک مسیحی واقعی تبدیل کرد. او شروع به موعظه کرد و پیروان بسیاری را جمع کرد. تاکید او بر مطالعه کتاب مقدس و نجات جانها بود. پیروان او را والدنزین می گفتند. او را از کلیسای کاتولیک تکفیر کرده اخراج نمودند، اما، بطور معجزه آسایی به موعظه انجیل تا آخر عمرش ادامه داد. حدود ۳۰۰ سال بعد پیروان والدو در شهر ژنو سوییس به پروتستانها پیوستند. ای جوانان، همچون پیتر والدو باشید! همچنان که او نیز مثل نوح و لوط بود!

حالا به خانم لوتی مون بزرگ بیاندیشید. او از سال ۱۸۴۰ تا ۱۹۱۲ زندگی کرد. در سال ۱۸۷۳ بعنوان مبلغ کلیسای باپتیست به چین رفت. در آن زمان در چین اوضاع بسیار خطرناک بود. در آنجا او عاشق استاد عهد عتیقی با نام کراوفورد توی شد. آنها نامزد کرده بودند که ازدواج کنند. اما لوتی مون به این مطلب واقف شد که نامزدش به بخش زیادی از کتاب مقدس باور ندارد. دلش شکست، ولی نامزدی اش را بهم زد چون او یک بی ایمان لیبرال بود. لوتی مون در چین ماند. او هرگز ازدواج نکرد. در سال ۱۹۱۲ او بخاطر دادن غذایش به مبلغین دیگر و چینی ها بیمار شد. وزنش به ۵۰ پاند رسید و به آمریکا فرستاده شد. در مسیر این بازگشت جان خود را از دست داد. تا به امروز او را بعنوان یکی از بزرگترین مبلغین سنت باپتیست جنوب که وجود داشته می شناسند. هنوز هم هر ساله در ایام میلاد مسیح راجع به او صحبت می کنند – یعنی در وقتی که "تقدیمی لوتی مون" برای ماموریت خارجی را می پذیرند. اغلب به این مطلب اشاره نمی کنند که از مردی که نامزدش بود دست کشید چون یک بی ایمان بود. اما خداوند این را فراموش نخواهد کرد! ای جوانان، همچون لوتی مون باشید! همچنان که او نیز مثل نوح و لوط بود!

"و بر عالم قدیم شفقت نفرمود بلکه نوح، واعظ عدالت را با هفت نفر دیگر محفوظ داشته، توفان را بر عالم بی دینان آورد؛ و شهرهای سدوم و عموره را خاکستر نموده، حکم به واژگون شدن آنها فرمود و آنها را برای آنانی که بعد از این بی دینی خواهند کرد، عبرتی ساخت؛ و لوط عادل را که از رفتار فاجرانه بی دینان رنجیده بود رهانید" (دوم پطرس ۷-۲:۵).

دکتر لوید-جونز، واعظ بزرگ انگلیسی قرن بیستم، در خصوص این متن دوم پطرس موعظه ای ایراد کرده است. دکتر لوید-جونز موعظه اش اینگونه تمام کرد،

صحبتم را با یک سوال به پایان می رسانم. آیا ما مثل نوح و لوط هستیم؟ دنیای امروز بطور عجیبی شبیه دنیای ایام [ایشان] است. آیا برای مردم آسان است که بگویند مسیحی هستند؟ آیا ما متفاوتیم، آیا ایستادگی می کنیم؟ ... آیا برای جان آدمهایی که خودشان را به دست نابودی می سپارند اندوه می خوریم؟ آیا در مورد آن دعا می کنیم و همه تلاشمان را انجام می دهیم تا آمدن یک احیای واقعی را شتاب بخشیم؟ این است چالش نوح و لوط برای مسیحیان این زمانه (Martyn Lloyd-Jones, M.D., “The Example of Noah and Lot,” Expository Sermons on 2 Peter, The Banner of Truth Trust, 1983, p. 154).

لطفاً بایستید و شماره ۶ از برگه سرودنامه تان را بخوانید. دسته جمعی بخوانید!

زندگی ام را، ای محبوبم به تو می بخشم، ای بره خدا که برای من مردی؛
   باشد که همیشه ایماندار بمونم، ای نجات دهنده و خداوندم!
برای او که برایم مرد زندگی خواهم کرد، چه زندگی رضایت بخشی!
   برای او که برایم مرد زندگی خواهم کرد، ای نجات دهنده و خداوندم!

ایمان دارم که حالا تو می پذیری، چون تو مردی تا من زندگی کنم؛
   پس من به تو اعتماد می کنم، ای نجات دهنده و خداوندم!
برای او که برایم مرد زندگی خواهم کرد، چه زندگی رضایت بخشی!
   برای او که برایم مرد زندگی خواهم کرد، ای نجات دهنده و خداوندم!

ای تو که بر جلجتا جان دادی، تا جان مرا نجات بخشی و آزادم سازی،
   من زندگی ام را وقف تو می کنم، ای نجات دهنده و خداوندم!
برای او که برایم مرد زندگی خواهم کرد، چه زندگی رضایت بخشی!
   برای او که برایم مرد زندگی خواهم کرد، ای نجات دهنده و خداوندم!
(“I’ll Live for Him” by Ralph E. Hudson, 1843-1901; altered by the Pastor).

ای پدر آسمانی، دعا می کنیم تا کسی در این شامگاهان به عیسی، پسر تو ایمان آورد – و از گناهانش با خون گرانبهای او که بر صلیب ریخت پاک شود. در نام او، آمین.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمز را هر هفته در اینترنت بخوانید
به آدرس www.realconversion.com مراجعه کنید و روی
Sermon Manuscript کلیک کنید.

You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.

آیات خوانده شده پیش از موعظه توسط دکتر کریتون چن: دوم پطرس ۹-۲:۴.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کین کید گریفیث:
“In Times Like These” (by Ruth Caye Jones, 1902-1972).