Print Sermon

هدف این وبسایت این است که متن رایگان خطابه‌ها و ویدیوی آنها را در سراسر جهان در اختیار شبانان و میسیونرها قرار بدهد، بخصوص برای کشورهای جهان سوم که در آنها فقط چند دانشکده الهیات یا مدرسه دینی ممکن است باشد یا اصلأ وجود نداشته باشد.

متن مکتوب این خطابه‌ها و ویدیوها را هر ماه حدود یک و نیم میلیون رایانه در بیش از ۲۲۱ کشور از آدرس اینترنتی www.sermonsfortheworld.com دریافت می‌کنند. صدها نفر دیگر هم ویدیوی آنها را در یوتیوپ تماشا می‌کنند ولی زود از آن دست می‌کشند و به وبسایتمان مراجعه می‌کنند. یوتیوپ افراد را به وبسایتمان هدایت می‌کند. متن دستنویس خطابه‌ها هر ماه به ۴۳ زبان و به ۱۲۰ هزار رایانه ارائه می‌شود. این خطابه‌ها از حق چاپ برخوردار نیستند، در نتیجه واعظین می‌توانند بدون گرفتن اجازه از آنها استفاده کنند. همچنین صدها ویدیو از موعظه‌های دکتر هایمرز و شاگردانش موجود است. لطفاً اینجا را کلیک کنید تا ببینید که چطور می‌توانید بصورت ماهیانه با مبالغ اهدایی خود در این امر خطیر یعنی گسترش انجیل به تمام جهان حتی ملل مسلمان و هندو به ما کمک کنید.

هر وقت برای دکتر ‌هایمرز مطلبی می‌نویسید، همیشه کشور محل زندگی خودتان را قید بفرمایید. ایمیل دکتر هایمرز rlhymersjr@sbcglobal.net می‌باشد.

شش خطای عصر حاضر درباره احیاء

(موعظه شماره ۱۵ در باب احیاء)
SIX MODERN ERRORS ABOUT REVIVAL
(SERMON NUMBER 15 ON REVIVAL)
(Farsi)

توسط دکتر ر. ل. هایمرز
.by Dr. R. L. Hymers, Jr

موعظه کلیسای باپتیست لوس آنجلس عصر روز یکشنبه ۱۶ نوامبر
۲۰۱۴
A sermon preached at the Baptist Tabernacle of Los Angeles
Lord’s Day Evening, November 16, 2014

موضوع صحبت امشب من "شش خطای عصر حاضر درباره احیاء" است. شروع علاقه من به موضوع احیاء به سال ۱۹۶۱ برمی گردد. کتاب کوچکی از کتابفروشی بایولا بوکروم درباره اولین بیداری بزرگ خریدم. این کتاب شامل بیاناتی از دفتر وقایع روزانه جان وسلی بود و انتشارات مودی پرس آنرا چاپ کرده بود. حدود بیش از چهل و سه سال بود که در مورد احیاء فکر می کردم و دعا می خواندم. باعث افتخار من بوده که شاهد دو مورد برجسته از احیای کلیساهای باپتیست باشم. این موارد ارتباطی به جلسات بشارتی یا جلسات "عطایای روح" ندارند. این دو مورد از نوع احیاهایی بود که در کتابهای تاریخ مسیحیت درباره آنها می خوانیم. همچنین شاهد احیای آسمانی بودم که در جریان "جنبش عیسی" در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ بوقوع پیوست.

پس از پنجاه و سه سال خواندن و تفکر درباره این موضوع، هنوز خودم را بعنوان یک مقام صاحب نظر در خصوص احیاء نمی دانم. من تازه شروع به درک بعضی حقایق مهم در خصوص احیاء کرده ام.

در گذشته اشتباهاتی درمورد احیاء کرده ام. چند سالی با نوشته های چارلز ج. فینی دچار سردرگمی شده بودم. حتی امروز مطمئن نیستم که این موضوع را بتوانم کاملا درک کنم،

"زیرا که الحال بطور معما می بینیم" (اول قرنتیان ۱۳:۱۲).

اما امشب با شما درباره شش خطا در رابطه با احیاء صحبت خواهم کرد، چیزهایی که آمده ایم تا آنها را رد کنم. امیدوارم که این نکات در حینی که در دعا از خداوند می خواهید احیاء را بر کلیسای ما نازل فرماید به شما نیز کمک کند.

I. اولین خطا اینکه، امروزه احیاء نمی تواند اتفاق بیافتد.

خیلی وقتتان را در این مورد تلف نمی کنم، ولی باید به آن اشاره کنم چون خیلی ها آنرا باور دارند. بعضی ها چیزهایی می گویند مثل "روزهای درخشان احیاء سپری شده اند. ما در ایام آخر هستیم. دیگر احیاء نمی تواند روی دهد." اینها افکاری است که امروزه درمیان بسیاری از مسیحیان ایماندار به کتاب مقدس رایج است.

اما من به سه دلیل معتقدم که این فکر اشتباه است:

(1) کتاب مقدس می گوید، "به شما که از سوی خداوند خدای ما دعوت شده اند و نیز به فرزندان شما و همچنین به کسانی که در سرزمین های دور هستند، وعده داده که روح القدس را عطا فرماید" (اعمال رسولان ۲:۳۹). پطرس رسول این مطلب را در مورد احیای بزرگ در روز پنطیکاست گفت، که ریخته شدن روح خدا تا انتهای عالم ادامه خواهد داشت!

(2) بزرگترین احیاء در طول جفای بزرگ در زمان دجال یا ضد مسیح در آخر این دوره واقع خواهد شد (رجوع به مکاشفه ۱۴-۷:۱).

(3) بزرگترین احیاء در تاریخ خاور دور همین حالا، امشب، در جمهوری خلق چین و دیگر کشورهای جهان سوم در حال جریان است. بزرگترین احیاهای زمان حاضر هم اکنون در آنجا در جریان است!

اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم که امروزه احیاء نمی تواند اتفاق بیافتد!

II. دومین خطا اینکه، احیاء به کوششهای بشارتی ما بستگی دارد.

این اشتباه در میان باپتیست های ایالتهای جنوبی و دیگران رایج است. این طرز تفکر از چارلز ج. فینی اقتباس شده و به این کلیساها رسیده است. فینی عقیده داشت، "احیاء بطور طبیعی نتیجه استفاده از ابزار مناسب است همانطور که خرمن محصول برداشت مناسب است" (C. G. Finney, Lectures on Revival, Revell, n.d., p. 5). بسیاری از کلیساها هنوز تبلیغ می کنند که "احیاء" در روز خاصی شروع شود – و در روز خاصی تمام شود! این طرز تفکر کاملاً فینیسم یا مربوط به شخص فینی است! احیاء ربطی به کوشش های بشارتی و جذب کننده افراد ندارد!

به اعمال رسولان باب ۱۳ آیه ۴۸ تا ۴۹ گوش کنید،

"چون غیر یهودیان این را شنیدند، شادمان شدند و کلام خداوند را حرمت داشتند؛ و آنان که برای حیات جاوید تعیین شده بودند، ایمان آوردند. بدین سان کلام خداوند در سرتاسر آن ناحیه منتشر شد."

فکر می کنم این دو آیه به روشنی این طرز فکر که احیاء به کوشش های بشارتی ما بستگی دارد را نفی می کند. اگرچه انجیل "در سرتاسر آن ناحیه منتشر شد،" اما فقط آنان که "برای حیات جاوید تعیین شده بودند، ایمان آوردند."

بله، به ما گفته شده، "خبر خوش را به همه خلایق موعظه کنید" (مرقس ۱۶:۱۵) – اما همه ایمان نخواهند آورد! در زمان های احیاء مردم بیشتری ایمان خواهند آورد تا زمان های دیگر – اما کاملا آشکار است که احیاء صرفا ً به کوشش های بشارتی ما ربطی ندارد.

III. سومین خطا اینکه، احیاء به فداکاری مسیحیان بستگی دارد.

می دانم که بسیاری از مردم، دوم تواریخ ۷:۱۴ را نقل قول می کنند. اما عجیب است که آیه ای از عهد جدید نقل قول نمی کنند تا از نظریه شان که احیاء به مسیحیان "فروتن شده" بستگی دارد حمایت کنند. چرا باید از این آیه که به سلیمان پادشاه داده شده بعنوان یک فرمول برای احیاء در کلیسای عهد جدید استفاده شود؟ دلیلی برای این کار نمی بینم همانطور که دلیلی وجود ندارد که یک واعظی بخواهد کشتی هایی را از کلیسایش بفرستد "و طلا، نقره، عاج، میمون و طاووس" بیاورد چون سلیمان در دوم تواریخ ۹:۲۱ در دو باب جلوتر چنین کاری انجام داد!

یان موری در رابطه با کتاب دوم تواریخ گفته است، "اولین چیزی که می توان به یقین گفت این است که آنچه وعده داده شده، احیاء [عهد جدید] نیست، چون آن وعده را باید ابتدا در رابطه با همان دوره که در این وعده داده شده درک کرد. شفای زمینی که در این آیه راجع به آن صحبت شده مربوط به اسراییل عهد عتیق و سرزمین آن زمان است" (Murray, ibid., p. 13). نظریه ی مربوط به احیاء که به فداکاری و وقف مسیحیان بستگی دارد از آقای فینی سرچشمه می گیرد.

یکبار وینستون چرچیل به نوه جوانش نامه ای نوشت و به او گفت که تاریخ را بخواند، چون تاریخ بهترین وسیله ای است که می توان با آن حدس و گمانهای هوشمندانه برای آینده زد. با پیروی از گفته چرچیل که "تاریخ را بخوانید،" می فهمیم که ایده بستگی داشتن احیاء به "وقف کامل" مسیحیان درست نیست. یونس نبی خود را کاملا به خدا وقف نکرده بود. آخرین فصل یونس را بخوانید و فقدان و کمبود ایمان او را خواهید دید. خیر، بزرگترین احیاها در میان امتهای عهد عتیق به "تسلیم مطلق" یا "کمال" انبیا بستگی نداشتند. جان کلوین مردی بود ناکامل. او مردی را بخاطر بدعت گذاری به چوب بست و سوزاند – به سختی می توان این رفتار را به عهد جدید نسبت داد! اما خداوند احیای بزرگی را در زمان خدمت کلیسایی او و از طریق نوشته او نازل ساخت. لوتر گهگاه خلق و خوی تند و زننده ای از خود نشان می داد و یکبار هم گفته بود که کنیسه های یهودیان را باید سوزاند. ولی علی رغم رفتار نیشدار و غیراخلاقی وضدیهودی لوتر، خداوند در زمان خدمات کلیسایی او احیا را فرستاد. ما کلوین و لوتر را می بخشیم چون استنباط ما این است که آنان در زمان قرون وسطی بودند و هنوز تحت نفوذ عقاید و تعالیم کلیسای کاتولیک قرار داشتند. ولی باوجود نواقص و کاستی هایشان، خداوند احیای توانمند اصلاحات را در زمان خدمات کلیسایی آنان فرستاد. وایت فیلد بعضی اوقات بخاطر "اندیشه های درونی" اشتباه می کرد و به غلط فکر می کرد که آنها از جانب خداست. وسلی به قرعه انداختن (تاس انداختن) متوسل شده بود که اراده خداوند را تعیین کند. با این حال وایت فیلد، وسلی، لوتر و کالوین توانستند احیاهای بزرگی را در خدمات کلیسایی خود شاهد باشند.

ما از این مثالها در تاریخ می بینیم که چنین مردان ناکامل و ضعیفی، که آنگونه که باید مقدس و فداکار باشند ولی نیستند، خداوند چه با قوت در زمان های احیاء از ایشان استفاده کرده است. ما نتیجه می گیریم که فینی و پیروان او در اشتباه بودند وقتی می گفتند که احیاء به مسیحیانی که بطور کامل خود را وقف خدمت کرده بودند بستگی دارد. پولس رسول به ما می گوید،

"ما چنین گنجی در کوزه های سفالین داریم تا معلوم گردد که آن قدرت بزرگ از ما نیست بلکه از آن خداست" (دوم تواریخ ۴:۷).

من با اشاره به خطابه استیفان به سنهدرین یا شورای یهود به این موضوع خاتمه می دهم. ما می خوانیم که استیفان "پر از فیض و قدرت، به انجام معجزات و آیات عظیم در میان قوم یهود" مشغول بود (اعمال رسولان ۶:۸). با این حال استفان احیایی که از موعظه او به ثمر رسید را ندید. در عوض، او را سنگسار کرده کشتند. او مردی مقدس و درستکار بود، اما این باعث نشد که احیاء خود بخود در خدمت کلیسایی او واقع شود. می توانیم روزه بگیریم و در دعا باشیم، و بدرستی به مسیحیانی تمام عیار بدل شویم، ولی این کارها خدا را مجبور نمی کند که احیاء نازل کند. چرا؟ پولس رسول پاسخ آنرا چنین می دهد،

"کسی که می کارد و یا کسی که آبیاری می کند، اهمیت زیادی ندارد، در رشد و نمو گیاه کار عمده با خداست" (اول قرنتیان ۳:۷).

بله، برای احیاء باید دایما ً در دعا باشیم و بعضی وقتها هم روزه بگیریم و در عین حال همیشه بیاد داشته باشیم که "کار عمده با خداست" (اول قرنتیان ۳:۷). این تنها قدرت محض خداوند است که احیاء واقعی را تولید می کند.

IV. چهارمین خطا اینکه، احیاء یک حالت عادی است که باید انتظارش را در کلیساداشته باشیم.

روح القدس در روز پنطیکاست بر رسولان ریخته شد. آنان به مردم با زبان های خودشان موعظه کردند و در این احیای عظیم بنا به گزارش اعمال رسولان، فصل دوم، سه هزار نفر به ایشان پیوستند. اما می بینیم که لازم بود دوباره با روح القدس پر شوند، همانطور که در اعمال رسولان ۴:۳۱ آمده است،

"هنگامی که دعایشان به پایان رسید، ساختمان محل اجتماع آنان به لرزه درآمد و همه از روح القدس پر گشتند و کلام خدا را با شهامت بیان می کردند" (اعمال رسولان ۴:۳۱).

این مطلب به ما نشان می دهد که در کلیسای اولیه فصولی برای احیاء، یعنی اوقات غیر عادی احیاء، وجود داشته است. اما زمانهایی هم بوده که کار کلیسا بطور عادی و روزمره به پیش رفته. فکر می کنم منظور پولس رسول همین بود وقتی که گفت، "در وقت و بی وقت، آماده کار باش" (دوم تیموتاوس ۴:۲). این گفته به این معنی است که باید به موعظه و دعای خود ادامه داده و شاهد باشیم که آیا احیایی خواهد آمد یا نه. مسیح ما را دعوت می کند تا از ماموریت عظیم اطاعت کنیم (متی ۲۰-۲۸:۱۹)، و "جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید" (مرقس ۱۶:۱۵) چه احیا باشد چه نباشد! بعضی ها حتی اگر حرکت عجیب خداوند هم وجود نداشته باشد ایمان خواهند آورد.

اگر فکر کنیم که احیاء روش معمولی است که خداوند بدان طریق عمل می کند، همه ما امیدمان را از دست خواهیم داد. یان موری می گوید،

در این مورد خاص بود که جورج وایت فیلد به دوستش ویلیام مک کولاک، خادم کمبوسلنگ [اسکاتلند] می گوید محتاط باشد. در سال ۱۷۴۹ مک کولاک چون آنچه را در بیداری سال ۱۷۴۲ مشاهده کرده بود دیگر ندید، بسیار ناامید شده بود. پاسخ وایت فیلد این بود که به او یادآوری کند که سال ۱۷۴۲ یک سال عادی برای کلیسا نبود: "من خوشحال خواهم شد اگر بشنوم که احیایی [دیگر] در کمبوسلنگ روی داده؛ اما دوست عزیز شما چیزهایی را دیده اید که بندرت بیش از یکبار [یک دفعه] در قرن اتفاق می افتد." مارتین لوید-جونز به مورد مشابه ای از یک خادم اهل ولز اشاره می کند که "تمام خدمت کلیسایی اش تباه شد،" بخاطر اینکه دایما به عقب و به تجربه احیاء در سال ۱۹۰۴ نگاه می کرد: "زمانی که احیاء به اتمام رسید... هنوز منتظر امری غیر عادی بود؛ ولی آن اتفاق واقع نشد. پس او افسرده شد و چهل سال از عمرش را در حالت بی ثمری، ناراحتی و بیهودگی گذراند" (Iain H. Murry, ibid., p. 29).

اگر خداوند احیایی نمی فرستد، نباید باعث ناامیدی ما شود. ما باید "در وقت و بی وقت،" انجیل را موعظه کنیم و گناهکاران را یک به یک بسوی مسیح هدایت کنیم. اما در عین حال، به دعا ادامه داده از خداوند بخواهیم تا زمان های خاصی را برای بیداری و احیاء بفرستد. اگر خداوند احیایی نازل کند، شادمان خواهیم شد. اما اگر نفرستد، باید به کارمان که هدایت جانها بسوی مسیح است ادامه دهیم! ما ناامید نخواهیم شد! ما تسلیم نخواهیم شد! ما وقت و بی وقت کار خواهیم کرد!

V. پنجمین خطا اینکه، هیچ شروطی در ارتباط با احیاء وجود ندارد.

کتب مقدس و تاریخ هر دو نشان می دهند که احیاء به کوششهای بشارتی آدم ها و یا به وقف کامل مسیحیان ارتباطی ندارد. اما شروط خاصی وجود دارد که باید مهیا باشند. اینها در اصل شامل آموزه های درست و دعاها هستند. باید برای احیاء دعا کنیم و باید آموزه ی صحیح در رابطه با گناه و نجات داشته باشیم.

دکتر لوید-جونز در کتابش، احیاء (Crossway books, 1992)، دو فصل دارد با عناوین "ناپاکی تعلیمی" و "ارتدوکسی مرده." این مرد که در اوایل سالهای بشارتی اش شاهد یک احیاء بوده در این دو فصل به ما می گوید که تعالیم و آموزه هایی وجود دارند که اگر انتظار داریم خداوند احیاء نازل سازد باید آنها را باور داشته و موعظه کنیم. من به چهار مورد از آموزه هایی که او ارایه می دهد اشاره می کنم.


1. سقوط و تباهی نوع بشر – فساد محض.

2. زایش نو – یا تولد دوباره – بعنوان کار خداوند، نه بشر.

3. عادل شمرده شدن با ایمان محض به مسیح – نه ایمان به هر نوع "تصمیماتی."

4. تاثیر خون مسیح در زدودن گناه – هم گناه شخصی هم گناه اولیه.


چارلز ج. فینی به این چهار آموزه حمله کرده و از آن زمان آنها را به اهمیت شمرده و نادیده گرفته اند. تعجبی ندارد که از سال ۱۸۵۹ فقط چند تایی احیای کوچک را شاهد بوده ایم! من نمی توانم وارد جزییات شوم اما اگر می خواهیم ببینیم که احیاء در کلیسای ما نازل شود، اینها آموزه های حیاتی هستند که باید دوباره آنها را موعظه کرد. کلیساهای ما شامل گمشدگان بسیاری است که بطور کامل ایمان نخواهند آورد مگر اینکه در خصوص این موضوعات قاطعانه و با قوت – و بطور مستمر موعظه کنیم!

دکتر لوید-جونز می گوید،

به تاریخچه احیاها بنگرید و مردان و زنانی خواهید یافت که احساس درماندگی می کنند. آنان می دانند که تمام نیکویی شان چیزی جز کهنه پاره های کثیف نیست و تمام پرهیزکاری شان اصلا ً ارزشی ندارد. و در این حالت احساس می کنند که کاری نمی توانند بکنند و بسوی خدا فریاد برمی آورند که بر آنان رحمت کرده و شفقت نماید. عادل شمرده شدن بواسطه ایمان. عمل خداوند. آنان می گویند "اگر خدا اینکار را نکند، ما از دست رفته ایم." پس آنان عجز و ناتوانی کامل در برابر او [احساس می کنند]. به تمام دینداری گذشته خود و تمام وفاداری خود به حضور در کلیسا و بسیاری چیزهای دیگر توجهی نمی کنند و اهمیتی قایل نمی شوند. می بینند که اینها همه فایده ای ندارد و حتی مذهبشان دیگر ارزشی ندارد، دیگر چیزی وجود ندارد که ارزشی داشته باشد. خداوند باید خدانشناسان را عادل سازد. و از اینرو این پیغام عظیمی است که در هر دوره احیاء نازل می شود (Martyn Lloyd-Jones, ibid., pp. 55-56).

"اما کسی که عمل نکند، بلکه ایمان آورد به او که بی دینان را عادل می شمارد، ایمان او عدالت محسوب می شود" (رومیان ۴:۵).

"عیسی مسیح: که خدا او را از قبل معین کرد تا کفاره باشد به واسطه ایمان به وسیله خون او" (رومیان ۲۵-۳:۲۴).

VI. ششمین خطا اینکه، احیاء با شادی و خنده آغاز می شود.

اصطلاح "احیای خندان" به هیچوجه یک احیای واقعی نیست. من شخصا ً به همراه دوستم دکتر آرتور هوک یکی از جلساتشان را ناظر بودم. آن برنامه یک تقلید غم انگیز از احیای واقعی بود. درست با آنچه مردم امروز راجع به نجات فکر می کنند همخوانی دارد. دکتر جان آرمسترانگ می گوید، "آنچه [آنان] می خواهند خوشی، پری و رضایت است" (True Revival, Harvest House, 2001, p. 231). به نیازشان برای نجات از گناه شان فکر نمی کنند!

اما در یک گروش واقعی و در یک احیای واقعی این موضوع تغییر می کند. در احیاء و گروشهای انفرادی، "اعتراف و توبه با قلب شکسته و مسیح محور از جمله خصوصیات یک جنبش واقعی روح را تشکیل می دهند. مردم... تحت عمیق ترین تاثیرات گناه به گریه می افتند" (Armstrong, ibid., p. 63).

تجربه من اینگونه بوده که هرکه گروش حقیقی را تجربه می کند، اشک پشیمانی و اندوه از گناهان از چشمانش سرازیر می شود. و این درمورد بسیاری که من خود در احیاها شاهد عینی بوده ام صادق بوده است. و در احیاهای اصیل گذشته نیز همیشه همینگونه بوده است.

دعا می کنیم که روح القدس بر شما نازل شود! دعا می کنیم که او باعث شود تا برای گناهانی که دربرابر خدا مرتکب شده اید، ماتم گرفته و زاری نمایید. دعا می کنیم که با خون گرانقدر عیسی از گناه خود پاک شوید! "خون پسر او عیسی مسیح ما را از هر گناه پاک می سازد" (اول یوحنا ۱:۷). آمین. دکتر چان، لطفا ً بیایید و دعا کنید تا خداوند چنین احیایی را بر کلیسای ما نازل نماید.

( پایان موعظه)
شما می توانید موعظه های دکتر هایمز را هر هفته در اینترنت بخوانید
به آدرس www.realconversion.com مراجعه کنید و روی
Sermon Manuscript کلیک کنید.

You may email Dr. Hymers in English at rlhymersjr@sbcglobal.net – or you may
write to him at P.O. Box 15308, Los Angeles, CA 90015. Phone him at (818)352-0452.

آیاتی که پیش از موعظه توسط آقای آبل پرودام قرائت شد از: زکریا ۱۲:۱۰؛ ۱۳:۱.
سرود تک نفره پیش از موعظه توسط آقای بنجامین کین کید گریفین:
"کار خود را احیاء کن، ای خداوند" (توسط Albert Midlane, 1825-1909) .

طرح کلی

شش خطای عصر حاضر درباره احیاء

(موعظه شماره ۱۵ در باب احیاء)

دکتر ر. ل. هایمرز

(اول قرنتیان ۱۳:۱۲)

I. اولین خطا اینکه، امروزه احیاء نمی تواند اتفاق بیافتد، اعمال رسولان ۲:۳۹؛
مکاشفه ۱۴-۷:۱.

II. دومین خطا اینکه، احیاء به کوششهای بشارتی ما بستگی دارد،
اعمال رسولان ۴۹-۱۳:۴۸؛ مرقس ۱۶:۱۵.

III. سومین خطا اینکه، احیاء به فداکاری مسیحیان بستگی دارد، دوم تواریخ ۹:۲۱؛ دوم قرنتیان ۴:۷؛ اعمال ۶:۸؛ اول قرنتیان ۳:۷.

IV. چهارمین خطا اینکه، احیاء یک حالت عادی است که باید انتظارش را در کلیسا
داشته باشیم، اعمال رسولان ۴:۳۱؛ دوم تیموتاوس ۴:۲؛ مرقس ۱۶:۱۵.

V. پنجمین خطا اینکه، هیچ شروطی در ارتباط با احیاء وجود ندارد،
رومیان ۴:۵؛ ۲۵-۳:۲۴.

VI. ششمین خطا اینکه، احیاء با شادی و خنده آغاز می شود،
اول یوحنا ۱:۷.